ペルシア語/第11課
ペルシア語 |
---|
第11課 現在形(مُضارع اِخباری یا حال اِخباری)
現在語根は過去語根とちがって、不規則であり、それぞれの動詞について覚えなければなりません。
不定法 | 過去語根 | 現在語根 | |
دادَن | داد | دَه | |
گِرِفتَن | گِرفت | گیر | |
رَفتَن | رَفت | رَو | |
خوابیدَن | خوابید | خواب |
現在形の人称語尾は過去形の人称語尾と同じです。ただし、三人称単数の場合には「-ad ) 」を付けて用いられる。
現在形はまず(می)を書き、次いで現在根に人称語尾をつけて作られます。
- 打消形
現在打消形は(می)の代わりにィ(نِمی)を現在根につけて作られます。
گِرِفتَن - گیر (gereftan:取る、もらう)
می گیَرم - می گیری - می گیَرد - می گیریم - می گیرید - می گیرَند
نِمی گیَرم - نِمی گیری - نِمی گیَرد - نِمی گیریم - نِمی گیرید - نِمی گیرَند
- 現在形の用法
1.現在の行為。
2.未来の行為。
3.繰り返し、および習慣として行われる行為。
4.過去も現在も未来も行われる行為。
- 注意
1.داشتَن (dashtan:もっている)の現在形はィ(می - نِمی)が不要です。
داشتَن - دار مَن دارَم - مَن نَدارَم
注意:例もあります。例えば
نِگَه داشتَن (negah dāshtan:手に持つ、保護する、保持する、止める、見張る、支える、引き留める)
مَن اِمروز بَچّه را نِگَه می دارَم. 「今日は私子供の面倒を見る。」
2.بودن(būdan:~である、です、居る) の現在形は
هَستَم، هَستی، هَست (اَست)، هَستیم، هَستید، هَستَند
それとも
می باشَم، می باشی، می باشَد، می باشیم، می باشید، می باشَند(日上会話では使いません)です。
3.現在根の語尾が(ا، و)の場合は、人称語尾の前にィ(ی)を挿入する。
گُفتَن - گو(goftan:言う) می گویَم، می گویی، می گویَد، می گوییم، می گویید، می گویند
- (هیچ)は単語の前来て、単語を否定する。(هیچ)単語につけないで、書いたをほうがよい。(هیچ)
نِمونِهٔ جملِه
[編集]مَن همیشه با قطار به دانشگاه می روم.
私はいつも汽車(電車)で大学に行きます
من هفتۀ دیگر به کلاس نمی آیم.
私は来週授業に来ません
دخترم سه سال دارد.
私の娘は三歳です
من قبلاً با ماشینم به اداره می آمدم ولی دیگر با ماشینم به اداره نمی آیم.
私は以前、自分(私)の車で会社に来ましたが、もう自分(私)の車で は会社に来ません
چرا هیچی نمی خوری؟
どうして何も食べないですか?
تمرین ۱
[編集]مثبت | منفی | |
مَن می + رَو + م = می رَوَم | مَن نِمی + رَو + م = نِمی رَوَم | |
تو می + رَو + ی = می رَوی | تو نِمی + رَو + ی = نِمی رَوی | |
او می + رَو + د = می رَوَد | او نِمی + رَو + د = نِمی رَوَد | |
ما می + رَو + یم = می رَویم | ما نِمی + رَو + یم = نِمی رَویم | |
شَما می + رَو + ید = می رَوید | شَما نِمی + رَو + ید = نِمی رَوید | |
آنها می + رَو + ند = می رَوَند | آنها نِمی + رَو + ند = نِمی رَوَند |
مثال:او فردا به ایران (———میرود—————).
۱. دخترم هر روز به کلاسِ انگلیسی (————————).
۲. ما گاهی با مادرم به پارک (————————).
۳. هفتهای دو بار دوستم به کلاسِ فارسی (————————).
۴. روزهایِ تعطیل من و خواهرم به سینما (————————).
۵. بعد از ناهار مینا به خانهٔ دوستش (————————).
۶. برادرم قبلاً همیشه تنها به کوه میرفت ولی به تازگی با دوستش (————————).
تمرین ۲
[編集]مثال۱: من همیشه با زبانِ انگلیسی برایِ او ایمیل (مینویسم). نِوِشتَن - نِویس
مثال۲: من امروز ساعتِ یک کلاس (دارَم). داشتَن - دار
مثال۳: آقایِ سوزوکی تا روزِ چهارشنبه در ایران (هستند). (بودَن - باش)
۱. مهتاب و رؤیا تا ساعتِ شش به خانه (————————). بَرگَشتَن - بَر+ گَرد
۲. من همیشه از اینجا نان (————————). خریدن - خر
۳. ما معمولاً روزهایِ تعطیل مهتاب را در پارک (————————). دیدَن - بین
۴. دخترم معمولاً روزهایِ تعطیل بعد از ناهار (————————). خوابیدَن - خواب
۵. برادرم روزی یک بار به مادرم (————————). تِلِفُن کَردَن - تَلَفُن + کُن
۶. او ده سال (————————). داشتَن - دار
۷. آنها تا فردا آن پول را به تو (————————). دادَن - دَه
۸. ما روزِ چهارشنبه با شاگردانِ کلاس به سینما (————————). رفتن - رو
۹. من معمولاً در روز چند ساعت (————————). راه رفتن - راه + رو
تمرین ۳
[編集]مثال:صبحِ چهارشنبه برنامهٔ تو چیست؟
-اوّل مادرم را به دکتر (میرسانم) بعد به دانشگاه (میروم). رِساندَن - رِسان رَفتَن - رَو
۱. امروز صبح چکار میکنی؟ اوّل به کلاس (————————) بعد با دوستم در رستوران غذا (————————). رَفتَن - رَو خُوردَن - خُور
۲. برنامهٔ خواهرت چیست؟ او روزِ یکشنبه به اصفهان (————————) روزِ جمعه (————————). رَفتَن - رَو بَرگَشتَن - بَرگَرد
۳. امروز صبح برنامهٔ شما چیست؟ ما اوّل شیرینی (————————) بعد به جشنِ تولّدِ مریم (————————). دُرُست کَردَن - دُرُست کُن رَفتَن - رَو
۴. امروز بعد از ناهار تو چکار میکنی؟ اوّل کمی (————————) بعد در خانه (————————). خوابیدَن - خواب کار+ کَردَن - کار+ کُن
۵. روزِ سه شنبه برنامهٔ آنها چیست؟ آنها اوّل به هتل (————————) بعد خانم و آقایِ سوزوکی را از هتل به فرودگاه (————————). رَفتَن - رَو رِساندَن - رِسان
تمرین ۴
[編集]مثال:چرا تو به تازگی هیچ به من (تلفن نمیکنی)؟ تِلِفُن کَردَن تَلَفُن + کُن
۱. به تازگی مادرِ خانمم هیچبه خانهٔ ما (————————). آمَدَن - آ
۲. خواهرم به تازگی هیچدر خانه (————————). کار+ کَردَن- کار+ کُن
۳. خانمم هیچدر خانه غذا (————————). دُرُست کَردَن دُرُست -کُن
۴. من هیچخانوادهام را (————————). دیدن - بین
۵. دخترم به تازگی هیچصبحانه (————————). خُوردَن - خُور
تمرین ۵
[編集]مثال: امروز به بازار رفتم ولی هیچی (نخریدم). خریدن - خرید
۱. امروز من ناهار هیچی (————————). خوردن - خورد
۲. من تویِ کیفم هیچی (————————). داشتن - داشت
۳. دیروز او به من هیچی (————————). دادن - داد
۴. هیچی زیرِ میز (————————). بودن
۵. دیروز او به من هیچی (————————). گُفتن -گُفت
تمرین ۶
[編集]چه کلمهای برایِ تویِ پرانتز مناسب است؟
هیچکس - هیچ جا - هیچ چیز - هیچ وقت - هیچکدام
مثال: امروز من به بازار رفتم ولی (هیچ چیز) نخریدم.
۱. من چند بار به خانهٔ مینا تلفن کردم ولی (————————) در خانه نبود.
۲. ما امروز (————————) نرفتیم.
۳. آن شهر سه تا هتل داشت ولی (————————) خوب نبود.
۴. فریبا (————————) در خانه نیست. همیشه بیرون است.
۵. آن شاگرد (————————) بلد نیست.
تمرین ۷
[編集]مصدر فعل | ریشه ماضی | ریشه مضارع | |
آمَدَن | آمَد | آ | |
بَرگَشتَن | بَرگَشت | بَرگَرد | |
رَفتَن | رَفت | رَو | |
خوابیدَن | خوابید | خواب | |
خُوردَن | خُورد | خُور | |
خَریدَن | خَرید | خَر | |
دادَن | داد | دَه، دِه | |
داشتَن | داشت | دار | |
دَویدَن | دَوید | دَو، دُو | |
دیدَن | دید | بین | |
داشتَن | داشت | دار | |
رِساندَن | رِساند | رِسان | |
زَدن | زَد | زَن | |
کَردَن | کَرد | کُن | |
گِرِفتن | گِرِفت | گیر | |
نِوِشتَن | نِوِشت | نِویس | |
گُفتَن | گُفت | گو |
کدام فعل برایِ تویِ پرانتز مناسب است؟
مثال:من هر روز در پارک یک ساعت (میدوم).
۱. ما همیشه بلیتمان را ازاین شرکت (————————).
۲. فردا با برادرم ساعتِ دو به خانهٔ شما (————————).
۳. الان من کارتم را به شما (————————).
۴. فریبا دوازده سال (————————).
۵. هفتهٔ گذشته ما با هواپیما به شیراز (————————).
۶. من چون خسته هستم امشب زودتر (————————).
۷. او امروز صبح ما را با ماشینش تا دانشگاه (————————).
۸. من معمولاً ساعتِ هشت شب به خانه (————————).
۹. فردا من خانمِ نوروزی را در دانشگاه (————————).
گفتگو
[編集]مریم: چرا امروز به دانشگاه نرفتی؟
رؤیا: امروز هیچ وقت نداشتم. فردا هم چون خیلی کار دارم به دانشگاه نمیروم.
مریم: راست میگویی؟ چرا؟ فردا کار داری؟
رؤیا: فردا صبح خانم و آقایِ هَریس از انگلیس میآیند. اوّل به فرودگاه میروم بعد آنها را به هتل میرسانم بعد هم با آنها در رستورانِ هتل غذا میخوریم.
مریم: من هم فردا به دانشگاه نمیروم.
رؤیا: فردا برنامهٔ تو چیست؟
مریم: اوّل میروم و بلیتِ هواپیمایم را میگیرم بعد به خانهٔ خواهرم میروم. فردا جشنِ تولّدِ دخترِ خواهرم است.
رؤیا: تو کِی به شیراز میروی؟
مریم: هفتهٔ دیگر روزِ شنبه.
پاسخ پرسشها
[編集]تمرین ۱ - سؤال ۱. (میرود) ۲. (میرویم) ۳. (میرود) ۴. (میرویم) ۵. (میرود) ۶. (میرود)
تمرین ۲ - سؤال ۱. (بر میگردند) ۲. (میخرم) ۳. (میبینیم) ۴. (میخوابم) ۵. (تلفن میکند) ۶. (دارد)۷. (میدهند) ۸. (رفتیم) ۹. (راه میروم)
تمرین ۳ - سؤال ۱. (میروم - میخوریم) ۲. (میرود - بر میگردد) ۳. (درست میکنیم - میرویم) ۴. (میخوابم - کار میکنم) ۵. (میروند - میرسانند)
تمرین ۴ - سؤال ۱. (نمیآیند) ۲. (کار نمیکند) ۳. (درست نمیکند) ۴. (نمیبینیم) ۵. (نمیخورد)
تمرین ۵ - سؤال ۱. (نخوردم) ۲. (ندارم) ۳. (نداد) ۴. (نبود) ۵. () ۶. (نگفت)
تمرین ۶ - سؤال ۱. (هیچکس) ۲. (هیچ جا) ۳. (هیچکدام) ۴. (هیچ وقت) ۵. (هیچ چیز)
تمرین ۷ - سؤال ۱. (میخریم) ۲. (میآییم) ۳. (میدهم) ۴. (دارد) ۵. (رفتیم) ۶. (میخوابم) ۷. (رساند) ۸. (برمی گردم) ۹. (میبینم)
کلمه هایِ تازه
[編集]- اَوّل :avval :第一(の)、最初(の)、まず
- بار:bār :~回
- بَرنامِه :barnāme :番組、計画、予定
- بَعد:baʿd :次に、後で
- بِلیت:belīt :切符
- بِه تازِگی:be tāzegī:最近
- تَوَلّد:tavallod :誕生日
- جَشن:jashn :祭り、祝い、~祭
- چِکار:chekār :どんな用事、どんな仕事
- چَنگال :changāl :フォーク
- دُرُست کَردَن( را ):dorost kardan :直す、作る
- دَفعِه:dafʿe:回
- دیگَر :dīgar :別の、ほかに、すぐ次の、もう、来(週、年、月)
- دیگَران:dīgarān :他の人びと、他人
- ترساندَن(اَز):tarsāndan :怖がらせる
- راست گُفتَن(بِه):rāst goftan :真実を 言う、正直に話す
- راست میگویی:rāst mīgūī :本当に
- روزی:rūzī:ある日、日に一度
- شیرینی:shīrīnī:砂糖お菓子
- فَردا:fardā:明日
- فُرودگاه:forūdgāh :空港、飛行場
- گُفتَن(را - بِه) :gereftan :言う
- ماهی:māhī:月に一度
- نِوِشتَن( را ) :neveshtan :書く
- هَم مَعنی :ham-maʿnī:同意味
- هَمیشِه :hamīshe :いつも
- هیچ جا :hīchjā:どこも ~(でない)
- هیچ چیز:hīchchi :何でも~(でない)
- هیچ کُدام (را) :hīchkodam :どれでも~(でない)
- هیچکَس(را):hīchkas :誰でも~(でない)
- هیچوَقت:hīchvaqt :いつでも~(でない)
- هیچی :hīchī:何でも~(でない)