ペルシア語/テスト 29~32課
Under construction
ペルシア語 |
---|
第28課 | テスト 29~32課 | 質問の答え 1~32課 | |
(۱تستِ زبانِ فارسی (۳۲-
- کلمهٔ مناسب را تویِ پرانتز بنویسید.
بنابراین - برایِ اینکه - بلکه - از بس - با وجودیکه
۱. (———————————) هوا سرد بود بیشتر از صد نفر در آن مراسم جمع شدند.
۲. من امروز به مهمانی نمیروم (———————————) سرم خیلی درد میکند.
۳. امروز هم خیابانها شلوغ است هم گرم است (———————————) بهتر است به سینما نرویم.
۴. نه تنها وضعِ من بهتر نشده است (———————————) بدتر هم شده است.
۵. (———————————) فکر کردم سرم درد گرفته است.
- فارسی نوشتاری را بصورتِ فارسیِ گفتاری بنویسید.
۶. آن آقا، فردا دوباره به خانه مان میآید.
(———————————) آقاهه، فردا دوباره به (———————————)(———————————).
۷. بِایست تا من هم باتو بیایم.
(———————————) تا (———————————)(———————————)(———————————).
۸. هفتهٔ دیگر میخواهم به دانشگاهِشان بروم.
هفتهٔ (———————————) (———————————) به (———————————)(———————————).
۹. مگر چه شده است؟
(———————————)(———————————) شده؟
۰۱. بالاخره دیروز امتحانهایم تمام شد.
(———————————) دیروز (———————————)(———————————) شد.
- مانندِ مثال، کلمهٔ مناسب را تویِ پرانتز بنویسید.
مثال: من دیروز در خیابان او را ندیدم.
دیروز در خیابان (ندیدمش).
۱۱. لطفاً اینجا باش. در بیمارستان تو را لازم دارم.
در بیمارستان (———————————) دارم.
۲۱. آن قسمت را با دقّت نوشتم.
با دقّت (———————————).
۳۱. به سختی آن را یاد گرفتم.
به سختی (———————————).
۴۱. آنها را به موقع دیدم.
به موقع (———————————).
۵۱. این خواننده خیلی معروف است همه او را میشناسند.
این خواننده خیلی معروف است همه (———————————).
- جمعِ عربی کلماتِ زیر را بنویسید.
۶۱. وسیلههایت را برایِ سفر جمع کن.
(———————————) را برایِ سفر جمع کن.
۷۱. امروز میخواهم بروم طرفهایِ شمالِ شهر بگردم.
امروز میخواهم بروم (———————————) شمالِ شهر بگردم.
۸۱. امروز خبرها را شنیدهای؟
امروز (———————————) را شنیدهای؟
۹۱. مسئولان به بیمارستان رفتند.
(———————————) به بیمارستان رفتند.
۰۲. لطفاً نظرهایِ خود را دربارهٔ این موضوع بنویسید.
لطفاً (———————————) خود را دربارهٔ این موضوع بنویسید.
- فارسیِ نوشتاری را به فارسیِ گفتاری تبدیل کرده، تویِ پرانتز بنویسید.
۱۲. زبانِ فارسی من ضعیف است.
زبانِ فارسی من (———————————).
۲۲. مادربزرگم همیشه به آسانی هر حرفی را باور میکند.
مادربزرگم همیشه به آسونی هر حرفی رو باور(———————————).
۳۲. برادرم ساعت سه برمی گردد.
برادرم ساعت سه (———————————).
۴۲. اینجا چه نوشته است؟
اینجا چی نوشته (———————————)؟
۵۲. برادرم ماشین ندارد.
برادرم ماشین (———————————).
- فارسیِ نوشتاری را به فارسیِ گفتاری تبدیل کرده، تویِ پرانتز بنویسید.
۶۲. آقایِ دکتر امروز وقت ندارند.
آقایِ دکتر امروز وقت (———————————).
۷۲. بچّهها با خوشحالی به خانه شان برگشتند.
بچّهها با خوشحالی به خونه شون (———————————).
۸۲. همه با علاقه کار میکنند.
همه با علاقه کار (———————————).
۹۲. با عجله دخترم را به بیمارستان رساندند.
با عجله دخترم را به بیمارستان (———————————).
۰۳. ببخشید، آقایِ نوروزی در منزل تشریف دارند. ببخشید، آقایِ نوروزی در منزل تشریف (———————————).
- مانَندِ مثال، کلمهٔ مناسب را تویِ پرانتز بنویسید.
مثال:استاد سوزوکی باعث شد که من این کشور را بهتر (بشناسم).
استاد سوزوکی این کشور را به من (شناساند).
۱۳. بچّه را مجبور کردم که (بخوابد).
بچّه را (———————————).
۲۳. معلّم مان ما را مجبور کرد که تا بالایِ کوه (بدویم). معلّم مان ما را تا بالایِ کوه (———————————).
۳۳. دوستم باعث شدکه من خوب درسها را ( بفهمم).
دوستم درسها را خوب به من (———————————).
۴۳. رئیسم باعث شد که همهٔ کارمندان (بترسند).
رئیسم همهٔ کارمندان را (———————————).
۵۳. ما حدودِ سه ساعت با راهنما تویِ شهر (گردیدیم).
راهنما حدودِ سه ساعت ما را تویِ شهر (———————————).
- کلماتِ هممعنی را پیدا کنید.
۶۳. تقصیر به گَردنِ کسی گذاشتن، یعنی چه؟
. کاری را به کسی دادن
. کسی را که تقصیر ندارد ، مسئول دانستن
۷۳. دسته گل به آب دادن، یعنی چه؟
. هدیه فرستادن
. باعثِ خراب شدنِ کاری شدن
۸۳. به رحمتِ خدا رفتن، یعنی چه؟
. مردن
. در راهِ خدا کار کردن
۹۳. خود را باختن، یعنی چه؟
. بازنده شدن
. اعتماد بنفسِ خود را از دست دادن
۰۴. کارِ ما ساخته شد، یعنی چه؟
. مشکل برایمان بوجود آمد
. کارمان درست شد
- یک اصطلاحِ مناسب انتخاب کرده، در میانِ پرانتز بنویسید.
چشم - متأسفانه - ماشااللّه - قربان شما - به خدا
۱۴. شما خانمِ رضایی را در تهران دیدید؟
نخیر، (———————————) من موفّق به دیدارِ ایشان نشدم.
۲۴. (———————————)، چه دخترِ دوست داشتنی ای دارید.
۳۴. آقا، لطفاً صورتحسابِ ما را لطف کنید.
(———————————)، الان خدمتِ شما میآورم.
۴۴. (———————————) من دروغ نمیگویم.
۵۴. با من دیگر کاری ندارید. من دیگر باید خداحافظی بکنم.
(———————————)، خداحافظ
- کلمهٔ مناسب را تویِ پرانتز بنویسید.
با - بی - بد - نا - خوش
۶۴. (اجازهٌ) شما من دیگر مرخص میشوم.
۷۴. از وقتیکه بچّه اش مُرده به زندگی (---علاقه) شده است.
۸۴. من اینجا نمیمانم. اینجا (---راحت) هستم.
۹۴. از بس این نامه را (---خطّ) نوشته، من نمیتوانم بخوانم!
۰۵. به به، عجب غذایِ (---مزهای) است!
پاسخ پرسشها
[編集]تمرین ۱ - سؤال ۱. (باوجودیکه) ۲. (برایِ اینکه) ۳. (بنابراین) ۴. (بلکه) ۵. (ازبس)
تمرین ۲ - سؤال ۶. (اون) (خونه مون)(می یاد)۷. (وایسا)(منم)(باهات)(بیام) ۸. (دیگه) (می خوام)(دانشگاشون)(برم)۹. (مگه)(چی) ۱۰. (بلخره)(امتحانام)(تموم)
تمرین ۳ - سؤال ۱۱. (لازمت) ۱۲. (بنویسش) ۱۳. (یادش گرفتم) ۱۴. (دیدمشان) ۱۵. (می شناسندش)
تمرین ۴ - سؤال ۱۶. (وسایلت) ۱۷. (اطرافِ) ۱۸. (اخبار) ۱۹. (مجروحین) ۲۰. (نظرات) ۲۱. (ضعیفه) ۲۲. (می کنه) ۲۳. (بر می گرده) ۲۴. (-) ۲۵. (نداره)
تمرین ۵ - سؤال ۲۶. (ندارن) ۲۷. (برگشتن) ۲۸. (کار می کنن) ۲۹. (رسوندن) ۳۰. (دارن)
تمرین ۶ - سؤال ۳۱. (خواباندم) ۳۲. (میدواند) ۳۳. (میفهماند) ۳۴. (ترساند) ۳۵. (گرداند)
تمرین ۷ - سؤال ۳۶. (کسی را که تقصیر ندارد، مسئول دانستن) ۳۷. (باعثِ خراب شدنِ کاری شدن) ۳۸. (مردن) ۳۹. (اعتماد بنفسِ خود را از دست دادن) ۴۰. (مشکل برایمان بوجود آمد)
تمرین ۸ - سؤال ۴۱. (متأسفانه) ۴۲. (ماشااللّه) ۴۳. (چشم) ۴۴. (به خدا) ۴۵. (قربان شما)
تمرین ۹ - سؤال ۴۶. (با) ۴۷. (بی) ۴۸. (نا) ۴۹. (بد) ۵۰. (خوش)