ペルシア語/第10課
Under construction
ペルシア語 |
---|
第10課
不定名詞 (نَکَرِه)
英語では冠詞の a と an を付けて不定名詞を示す。 ( I bought a bread yesterday.) دیروز یِک نان خَریدَم.
ペルシア語では、不定のیک ( yek ) と ( ī ) もしくは両方を付けて不定名詞を示す。
مَرد + ی = مَردی
یِک + روز = یِک روز
یِک + مَغازه + ای = یِک مَغازِه ای
相手はそれを承知してなる、初耳場合も不定名詞です。
آن مَرد یک کارتی بِه مَن داد. 「あの男性が私に一枚カードを渡した。」(カードは不定名詞)
名詞と形容詞がezāfeで結ばれており、名詞が不定の意味を持つ場合は不定のی が形容詞に付けられる。
خانِۀ بُزُرگی خَریدَم. 「大きな家を買いました。」
چیزِ خوبی خَریدی. 「いい物を買いました。」
注意
外国人このタイプの文章は分かりにくいですが、覚える方は練習でなれるしかないです。
لیلا دُختَر قَشَنگی اَست. 「レイラーはきれいな女です。」
این هُتِل، هُتِلِ گِرانی اَست. 「このホテルは高いホテルです。」
پِدَرَش خیلی مَرد خوبی بود. 「彼のお父さんはとてもいい人でした。」
語尾が(ا، و)の場合、یی が付けられる。
دُختر زیبا + یی = دُختر زیبایی
語尾が( ی،発音しないه )の場合、ایが付けられる。
مَغازه +ای = یِک مَغازِه ای
صَندلی +ای = صَندلی ای
هیچとچِهとچِطور の後は名詞に不定のی( ī)が付けられる。
تِهران چِطُور شَهری اَست؟ 「テヘラーンはどんな街ですか?」
تِهران شَهر بُزُرگی اَست. 「テヘラーンは大きな街です。」
「Tehran is a big city。」
هیچ کِتابی رویِ میز نیست. 「テーブルの上に本がありません。」
否定の文章でも名詞に否定の ی 付けられます。
کتابی رویِ میز نیست. 「テーブルの上に本がありません。」
名詞は二種類の限定名詞と不定名詞に分けられる。
次の場合は名詞が限定名詞となる。
1.固有名詞 (مینا ، خانُم سینایی)
2.代名詞と指示代名詞 (او، ایشان، آن،این)
3.指示形容詞の後に来る名詞 (آن مَغازِه، این کِتاب)
4.所有格の後 (مَغازِۀ ایشان، کتاب او)
5.接尾辞形人称代名詞の後 (کِتابَم، خانِه اَش)
6.~と言うもの、~一般の物 (مَغازِه، کِتاب، نان، گُل)
7.相手はそれを承知してる、初耳ではない場合
دیروز کتاب خَریدَم. کتاب را بِه مادَرَم دادَم. 「昨日本買いました。本を母に挙げました。」
ペルシア語では目的語となるのは4種類ある。
( rā )と一緒 1. 目的語が限定名詞(1~7)の場合。 خواهَرَت را دیروز دَر پارک دیدَم. 「貴方の姉を公園で会いました。」
2. 関係代名詞の場合。 نانی را کِه دیروز خَریدَم خُوردَم. 「昨日買ったパンを食べました。」
( rā )が必要ではない。
3.目的語が不定名詞の場合。 یِک مَردی تویِ اُتاق اَست. 「知らない男性が部屋にいます。」
4.~一般の物 (相手はそれを承知していない場合)。 بِه دوستَم گُل دادَم. 「お友達にお花を挙げました。」
動詞は二グループに分けます。
1.自動詞は目的語が必要ではありません。 اِمروز صُبح مَن وَرزِش کَردَم. 「今朝私は運動しました。」
وَرزِش کَردَن (varzesh kardan:運動する)نِشَستَن (neshastan:座る)、رَفتَن (raftan:行く)、آمَدَن (来る:āmadan)はその語だけで主語自信の動作や作用を表しています。このような動詞を自動詞と言います。
2.他動詞は目的語が必要です。
نان را بِه مادَرَم دادَم. 「パンを母にあげました。」
این کِتاب را اَز مُعَلّمَم گِرِفتَم.「この本を先生にもらいました。」
خواهَر شُما را دَر تِهران دیدَم.「貴方の姉をテヘラーンで会いました。」
روسیه بِه اَفغانِستان حَملِه کَرد.「ロシヤはアフガニスタンを侵略しました。」
دادَن (dādan:与える)、گِرِفتَن ( gereftan:取る、もらう)、دیدَن (dīdān:見る、会う、訪問する)حَملِه کَردَن(hamle kardan:攻撃する)はそのごだけで主語の動作。作用を表すことは出きません。パンを、本を のような動作を直接に受ける目的語を必要とします。主に ムヌ (rā) それともめったにبِه، اَز، با، بَرایِ などという補語を伴って他に働きかける動作、作用を表しています。このような動詞を他動詞と言います。
他動詞は三グループがあります。
1. 一つだけの目的語がある、他動詞:(不定ない場合は、 rā と共に用いられる目的語)他動詞。 نان را خُوردَم. (パンを食べました)
何を、だれをと言う質問でこのタイプの他動詞を区別ことできます。
もし何を、だれをの対して答えはあれば、このタイプの他動詞です。
مَن گِرِفتَم. (私はもらた。)
何を、と言う質問をきかれたら、答えられる。 مَن رَفتَم. (私は行きました。)
何を、だれをと言う質問をきかれたら、意味がない。
2.一つの目的語は(rア)の以外に表す他動詞、例えば目的語の前に اَز، با، بَرایِ など来る他動詞。
بِه تَوَجّه کَردَن(betavajjoh kardan:注意する、考慮する )
او بِه مَن تَوجّه نَکرد. 「彼女は私に考慮しなかた。」
彼女の考慮は私に、影響あたるので、私が目的語になる。
3. 文集は二つ以上の目的語ある場合、一つの目的語(不定ない場合は rā と共に用いられる)とそれとも一つや一つ以上بِه، اَز، با، بَرایِ など来る目的語がある他動詞。
نان را بِه مادَرَم دادَم. (パンを母にあげました。)
نان は rā と共に用いられる目的語である。
مادَرَم は بِه، اَز، با، بَرایِ など用いられる目的語である。
(دَر) の後に来る、副詞は目的語ではありません。
مَن دَر خانِه غَذایَم را خُوردَم. 「私は家でご飯を食べました。」
خانِهは目的語ではありませ。
(بِه) の後に来る、場所は普段は副詞である、ただし動詞の意味よって、主語は場所に影響あたる場合は場所は目的語になる。
خانُم هَریس بِه اِنگلیس بَرگَشت. 「スミトさんは英国に帰りました。」
اِنگلیس は目的語ではありません。
بِه حَملِه کَردَن(hamle kardan:攻撃する )
دُشمَن بِه اِنگلیس حَملِه کَرد. 「敵は英国を侵略しました。」
اِنگلیس は目的語である。
بِه، اَز، با، بَرایِ は目的語とも、副詞とも用いられるから目的語と副詞を区別するのは難しいであて、この動詞は他動詞か自動詞か判断しにくい場合もあります。
نِمونِهٔ جملِه
[編集]من یک ماشینی خریدم.
私は一台の車を(車を一台)買った。
کتابَت را به مینو دادم.
君の本をミーヌーに渡しました。
این را از مینا گرفتم.
これ を ミナーから受け取りました(もらいました)。
ما نان خریدیم و در پارک نان را خوردیم.
私たちはパンを買いました、そして公園で(その)パンを食べました。
چه لباسِ قشنگی خریدی!
なんてきれいな服を買いましたね!
چه روزی ( کِی ) مینا خانم را دیدی؟
いつ、ミナーさんに会いましたか
تمرین ۱
[編集]' | پایان واژه با و | پایان واژه با الف | پایان واژه با ه بی صدا | پایان واژه با ی | در حالت اضافه |
روز | دارو | جا | خانِه | صندلی | خانمِ خوب |
یِک روز | یک دارو | یِک جا | یک خانِه | یک صندلی | یک خانمِ خوب |
روزی | دارویی | جایی | خانِهای | صندلی ای | خانمِ خوبی |
یِک روزی | یک دارویی | یک جایی | یک خانهای | یک صندلی ای | یک خانمِ خوبی |
مثال: تو چه (روزی) به کلاسِ فارسی میرفتی؟ < روز >
۱. چه (———————————) خریدی؟ < ماشین >
۲. چه (———————————) خوردی؟ < غذا >
۳. معمولاً چه (———————————) به خانه برمی گشتی؟ < ساعت >
۴. چه (———————————) بهتر است؟ < رنگ>
۵. چه (———————————) تو را زد؟ < کس>
۶ امروز از بازار چه (———————————) خریدی؟ < چیزها >
تمرین ۲
[編集]مثال: این ترشیِ خوشمزه را از نزدیکِ ادارهام خریدم.
از نزدیکِ ادارهام (یک ترشیِ خوشمزه) خریدم.
۱. این کیفِ سیاه را هفتهٔ گذشته خریدم.
هفتهٔ پیش (———————————) خریدم.
۲. چند روز پیش این لباسِ قرمز را دوستم به من داد.
چند روز پیش دوستم به من (———————————) داد.
۳. او این کارتِ تلفن را به من داد.
او (———————————) به من داد.
۴. برایِ آن مهمانی این لباس و کفشِ سفید را از خواهرم گرفتم.
برایِ آن مهمانی (———————————) از خواهرم گرفتم.
۵. خواهرم آن خانهٔ گران و بزرگ را خرید.
خواهرم (———————————) خرید.
تمرین ۳
[編集]مثال: کتابِ خوب + ی = کتابِ خوبی
کتابهایِ خوب + ی = کتابهایِ خوبی
هتلِ خوب و ارزان + ی = هتلِ خوب و ارزانی
مثال: او چطور آدمی است؟ < سرد >
خیلی (آدمِ سردی) است.
۱. مهتابِ سینایی چطور شاگردی است؟ < ساکت >
او (———————————) است.
۲. تهران چطور شهری است؟ < بزرگ >
تهران (———————————) است.
۳. آنجا چطور هتلی بود؟ < بد >
(———————————) نبود.
۴. این فیلم چطور فیلمی است؟ < جالب >
(———————————) است.
۵. شوهرِ خانمِ سینایی چطور آدمی است؟ < خوب >
او واقعاً (———————————) است.
تمرین ۴
[編集]مثال:رویِ میز کتاب هست؟
نه، (هیچ کتابی) رویِ میز نیست.
نه، (کتابی) رویِ میز نیست.
۱. کنارِ شرکتِ شما رستوران هست؟
نه، (———————————) کنارِ شرکتمان نیست.
نه، (———————————) کنارِ شرکتمان نیست.
۲. نزدیکِ اینجا هتل هست؟
نه، (———————————) نزدیکِ اینجا نیست.
نه، (———————————) نزدیکِ اینجا نیست.
۳. او به تو پول داد؟
نه، او (———————————) به من نداد.
نه، او (———————————) به من نداد.
۴. تو از او کارتش را گرفتی؟
نه، من از او (———————————) نگرفتم.
نه، من از او (———————————) نگرفتم.
۵. نزدیکِ خانهٔ شما مدرسه هست؟
نه، (———————————) نزدیکِ خانهٌ ما نیست.
نه، (———————————) نزدیکِ خانهٌ ما نیست.
تمرین ۵
[編集]مثال: گلهایِ آن مغازه چه قشنگ بود.
آن مغازه (چه گلهایِ قشنگی) داشت!
۱. خانه شان چه قشنگ و بزرگ بود!
آنها چه (خانهٔ --------) داشتند!
۲. امروز هوا چه گرم است!
چه (روزِ --------) است! ۳. آن فیلم چه بد بود!
چه (فیلمِ --------) بود!
۴. آن بچّه چه ساکت است!
چه (بچّهٔ --------) است!
۵. آن غذا چه خوشمزه بود!
چه (غذایِ --------) بود!
تمرین ۶
[編集]مثال:من در تهران یک ماشین (———————————) داشتم.
- آن ماشین (را) به دوستم دادم.
۱. نشانیِ آنجا (———————————) بلد نیستم.
۲. امروز ناهار (———————————) هیچ نخوردم.
۳. نامهٔ شما (———————————) آقایِ ماهانی به من داد.
۴. امروز آنها از مغازهٔ ما یک کیف (———————————) خریدند.
۵. تو کِی به خانهٔ آنها (———————————) رفتی؟
۶. هفتهٔ گذشته این لباسِ سفید (———————————) خریدم.
۷. آرش دیروز تویِ کلاس من (———————————) زد.
۸. این لباس (———————————) از مادرم گرفتم.
۹. امروز ناهار یک غذایِ خوشمزه (———————————) خوردم.
۱۰. او پولِ ناهارِ من (———————————) داد.
۱۱. امروز تویِ دانشگاه آقایِ سوزوکی (———————————) دیدیم.
۱۲. دیروز خیلی پایم (———————————) درد میکرد.
گفتگو
[編集]فرشته: دیروز به بازارِ بزرگِ تهران رفتم.
سارا: بازارِ بزرگِ تهران چطور جایی است؟
فرشته: بازارِ خیلی بزرگی است. قیمتهایِ آنجا از همه جا ارزانتر است.
سارا: چه چیزهایی از بازار خریدی؟
فرشته: یک کیف خریدم.
سارا: چه رنگی خریدی؟
فرشته: رنگِ مشکی.
سارا: کیفَت الان کجاست؟
فرشته: بفرمائید، این است. به نظرِ تو چطور است؟
سارا: چه کیفِ قشنگی است! مبارک باشد. چند خریدی؟
فرشته: ده هزار تومان خریدم.
سارا: واقعاً ارزان خریدی.
پاسخ پرسشها
[編集]تمرین ۱ - سؤال ۱. (ماشینی) ۲. (غذایی) ۳. (ساعتی) ۴. (رنگی) ۵. (کسی) ۶. (چیزهایی)
تمرین ۲ - سؤال ۱. (یک کیفِ سیاه) ۲. (یک لباسِ قرمز) ۳. (یک کارتِ تلفن) ۴. (یک لباس و کفشِ سفید) ۵. (یک خانهٔ گران و بزرگ)
تمرین ۳ - سؤال ۱. (شاگردِ ساکتی) ۲. (شهرِ بزرگی) ۳. (هتلِ بدی) ۴. (فیلمِ جالبی) ۵. (آدمِ خوبی)
تمرین ۴ - سؤال ۱. (هیچ رستوانی - رستورانی) ۲. (هیچ هتلی - هتلی) ۳. (هیچ پولی - پولی) ۴. (هیچ کارتی - کارتی) ۵. (هیچ مدرسهای - مدرسهای)
تمرین ۵ - سؤال ۱. (قشنگ و بزرگی) ۲. (گرمی) ۳. (بدی) ۴. (ساکتی) ۵. (خوشمزهای)
تمرین ۶ - سؤال ۱. (را) ۲. (-) ۳. (را) ۴. (-) ۵. (-) ۶. (را) ۷. (را) ۸. (را) ۹. (-) ۱۰. (را) ۱۱. (را) ۱۲. (-)
کلمه هایِ تازه
[編集]- آدرِس:ādam:住所
- آدَم:ādres:人、 人間
- بازار :bāzār :バザール
- بَد:bad :悪い
- پول :pūl :金
- تَمرین کَردَن(را):tamrīn kardan :練習する
- چِه:che :どんな、なんて
- چیز:chīz :こと、もの
- خَریدَن( را - اَز ) :kharīdan :買い物をする
- خُوردَن( را ):khordan :食べる
- خیابان:khiyābān :通り
- دادَن(را - بِه):dādan :与える、くれる、あげる
- داشتَن(را):dāshtan :持っている
- دیدَن(را):dīdān :見る、会う、訪問する
- را:rā:~を
- رَنگ :rang :色
- زَن :zan :女性
- سِفید:sefīd :白
- سیاه:siyāh :黒
- قِرمِز:qermez :赤い
- کارت :kārt :名刺
- کِی :kei :いつ
- قَرض گِرِفتَن(را - اَز) :qarz gereftan :借りる
- مُبارَک باشَد :mobārak bāshad :おめでとう
- مَرد:mard :男性
- مِشکی:meshkī:黒
- مَغازِه:maghāze:店
- مَفعول :mafūl :目的語
- ناهار:nāhār :昼食
- نِشانی:neshānī:住所
- هیچ :hīch :何も(ない)、全く(ない)
- یِکی:yekī:(~の)一つ、誰か