ペルシア語/第14課
Under construction
ペルシア語 |
---|
(۱۴) آموزِشِ زَبانِ فارسی
第14課
仮説法現在形 (وجِه اِلتِزامی)
現在語根にبِ beを付ければ規則的に仮説法現在形ができる。
خواندَن - خوان
- | - |
---|---|
بِ + خوان + م = بِخوانَم | بِ + خوان + یم = بِخوانیم |
بِ + خوان + ی = بِخوانی | بِ + خوان + ید = بِخوانید |
بِ + خوان + د = بِخوانَد | بِ + خوان + ند = بِخوانَند |
打消形
- | - |
---|---|
نَ + خوان + م = نَخوانَم | نَ + خوان + یم = نَخوانیم |
نَ + خوان + ی = نَخوانی | نَ + خوان + ید = نَخوانید |
نَ + خوان + د = نَخوانَد | نَ + خوان + ند = نَخوانَند |
仮説法現在形の用法 (حالِ التِزامی) 1
1.動詞について疑問を表す。 شایَد فَردا بِه کِلاس نَرَوم.「明日授業に行かないかもしれません。」
2.意志、決意、能力、力、必要を表す動詞の後で。
فَردا باید بِه مَدرِسه بِرَوم. 「明日学校に行かなければならない。」
ساعَت سِه باید دَر خانه باشَم. 「三時に家にいなければならない。」
3.~してはいけない。
شُما اینجا نَبایَد بازی کنید. 「貴方達はここで遊んではいけない。」
4.願望、願い بِهتر اَست ما هَم بِرَویم. 「私たちも行ったほうがいいです。」
- 願いや仮定は不可能のものだったら過去進行形が用いられます。
بِهتَر بود تُو هَم می آمَدی. 「あなたも行ったほう良かったのに。」
5.~するために بِه ایران می رَوَم بِخاطرِ اینکِه خانِوادِه اَم را بِبینَم. 「家族を会う為にイランに行きます。」
داشتَن (dāshtan:もっている)の仮定法
دارم ، دارى، دارد، داریم، دارید، دارند それとも
- | - |
---|---|
داشت + ه + باش + م = داشتِه باشَم | داشت + ه + باش + یم = داشتِه باشیم |
داشت + ه + باش + ی = داشتِه باشَی | داشت + ه + باش + ید = داشتِه باشید |
داشت + ه + باش + د = داشتِه باشَد | داشت + ه + باش + ند = داشتِه باشَند |
شاید او ماشین داشتِه باشَد/ شاید او ماشین دارَد. 「彼は車を持ってるかもしれません。」
نِمونِهٔ جملِه
[編集]من باید تاساعتِ دو به بانک بروم.
私は2時までに銀行に行かなければなりません。
نباید اینجا عکس بگیرید.
ここでは写真を撮影してはいけません。
شاید آقا و خانمِ سینایی به دنبالِ ما بیایند.
スィナイーさんご夫妻は私たちを追いかけてくるかもしれません。
شاید روزِ دوشنبه من به کلاس نیایم.
月曜日、私は授業に来ないかもしれません。
بهتر بود رنگِ سفید را میخریدم.
白い色(のもの)を買った方がよかったのに。
باید اوّل قیمت را میپرسیدی.
最初値段を聞くべきでした。
تمرین ۱
[編集]خَریدَن - خَر | بودَن - باش | داشتَن - داشتِه باش | ||
من بایَد / نَبایَد / شایَد / بِهتَر اَست | بِخَرَم | باشَم | داشتِه باشَم | |
تو بایَد / نَبایَد / شایَد / بِهتَر اَست | بِخَری | باشَی | داشتِه باشی | |
او بایَد / نَبایَد / شایَد / بِهتَر اَست | بِخَرَد | باشَد | داشتِه باشَد | |
ما بایَد / نَبایَد / شایَد / بِهتَر اَست | بِخَریم | باشیم | داشتِه باشیم | |
شما بایَد / نَبایَد / شایَد / بِهتَر اَست | بِخَرید | باشید | داشتِه باشید | |
آنها بایَد / نَبایَد / شایَد / بِهتَر اَست | بِخَرَند | باشَند | داشتِه باشَند |
مثال: ما باید برایِ خانمِ مینایی یک هدیه (بخریم).
۱. تو باید برایِ این اتاق یک فرشِ بزرگتر (———————————).
۲. شما باید یک ماشینِ بهتر (———————————).
۳. آنها باید اوّل بلیت (———————————).
۴. این خودکار خوب نمینویسد. من باید یک خودکارِ سیاه (———————————).
۵. این نقشه قدیمی است. او باید یک نقشهٔ تازه (———————————).
تمرین ۲
[編集]مثال: با تاکسی تلفنی به دنبالِ خانمِ مینایی برو.
متوجّه نشدم. لطفاً دوباره بگویید. من باید کجا به دنبالِ خانمِ مینایی (بروم)؟
۱. سرِ ساعتِ دو تویِ فرودگاه باش.
متوجّه نشدم. من باید ساعتِ دو در کجایِ فرودگاه (———————————)؟
۲. روزِ پنجشنبه ساعتِ چهار جلویِ هتل منتظر باشید.
خوب نفهمیدم. لطفاً دوباره بگویید. کجایِ هتل ما باید (———————————)؟
۳. این کلمهها را با رنگِ قرمز و بقیه را با رنگِ سیاه بنویس.
متوجّه نشدم. چه کلمههایی را با رنگِ قرمز باید (———————————)؟
۴. قبل از غذا این دارو را بخور. بعد از غذا این را.
ببخشید، متوجّه نشدم. این دارو را کِی باید (———————————)؟
۵. زیرِ این کلمه را خطّ بکش.
خوب نمیفهمم. چرا باید زیرِ این کلمه را خطّ (———————————)؟
۶. یک دایره اینجا بکش.
با چه رنگی دایره را (———————————)؟
تمرین ۳
[編集]مثال: من امشب باید به دنبالِ خانمِ سوزوکی (بروم). < رفتن - رو >
۱. من امشب باید برایِ مادرم نامه (———————————). < نوشتن - نویس >
۲. ما تا فردا باید این کتاب را به او (———————————). < رساندن - رسان >
۳. ما باید شما را (———————————). < دیدن - بین >
۴. من باید از این شهر چند تا (———————————). < عکس گرفتن - عکس + گیر>
۵. من باید امروز پولم را (———————————). <عوض کردن - عوض + کن >
۶. تو باید از بانک پول (———————————). < گرفتن - گیر >
۷. شما باید تلفّظ و معنیِ این کلمهها را خوب (———————————). < یاد گرفتن - یاد + گیر >
۸. من باید یک دوربینِ تازه (———————————). < خریدن - خر >
تمرین ۴
[編集]مثال: کسی با خودکارِ قرمز به سؤالها جواب ندهد.
هیچکس نباید با خودکارِ قرمز به سؤالها (جواب بدهد).
۱. کسی اینجا سیگار نکشد.
هیچکس نباید اینجا (———————————).
۲. از هفتهٔ دیگر کسی به کلاس دیر نیاید.
از هفتهٔ دیگر هیچکس نباید به کلاس دیر (———————————).
۳. کسی در این صفحه چیزی ننویسد.
هیچکس نباید در این صفحه چیزی (———————————).
۴. کسی به خانوادهام چیزی نگوید.
هیچکس نباید به خانوادهام چیزی (———————————).
۵. کسی تویِ فرودگاه عکس نگیرد.
هیچکس نباید تویِ فرودگاه (———————————).
تمرین ۵
[編集]مثال: بعد از غذا چکار میکنی؟
شاید کمی (بخوابم). < خوابیدن >
۱. امروز چکار میکنی؟
شاید کمی (———————————). < درس خواندن >
۲. بعد از ظهر چکار میکنی؟
شاید با دوستم به بازار (———————————). < رفتن >
۳. چه روزی به تهران برمی گردی؟
شاید روزِ یکشنبه (———————————). < بر گشتن > ۴. شما کِی آقایِ سینایی را میبینید؟
ممکن است چهارشنبه ایشان را (———————————). < دیدن >
۵. برایِ امشب چه غذایی درست میکنی؟
شاید یک غذایِ چینی (———————————). < درست کردن >
تمرین ۶
[編集]من شاید نَخَرَم ما شاید نَخَریم
تو شاید نَخَری شما شاید نَخَرید
او شاید نَخَرَد آنها شاید نَخَرَند
مثال: تو با سارا به دنبالِ آنها (میروی)؟ < رفتن - رو >
نه ، شاید با سارا (نروم). شاید تنها (بروم).
۱. ما تا ساعتِ سه به تهران (———————————) ؟ < رسیدن - رس >
نه، شاید تا ساعتِ سه (———————————).
شاید ساعتِ چهار (———————————).
۲. تو امروز بعد از کلاس با من (———————————) ؟ < بازی کردن - بازی + کرد >
نه، شاید با تو (———————————).
شاید با لیلا و مینو (———————————).
۳. شما با ماشین به بیمارستان (———————————) ؟ < رفتن - رو >
نه، شاید ما با ماشین (———————————).
شاید پیاده (———————————).
۴. تو بعد از کلاس زود به خانه (———————————) ؟ < برگشتن - برگرد >
نه، شاید زود (———————————).
شاید امشب دیر (———————————).
۵. روزِ یکشنبه حتماً او به خانهٔ ما (———————————) ؟ < آمدن - آ >
نه، شاید یکشنبه (———————————).
شاید دوشنبه (———————————).
تمرین ۷
[編集]مثال: بهتر است ما زودتر به خانه (بر گردیم). < برگشتن - برگرد >
بهتر بود ما زودتر به خانه (بر میگشتیم).
باید ما زودتر به خانه (بر میگشتیم).
۱. بهتر است من به او (———————————). < گفتن - گو >
بهتر بود من به او (———————————).
باید من به او (———————————).
۲. بهتر است تو زودتر هتل را (———————————).< انتخاب کردن - انتخاب + کن >
بهتر بود تو زودتر هتل را (———————————).
باید تو زودتر هتل را (———————————).
۳. بهتر است تو اوّل مشقهایت را (———————————).< نوشتن - نویس >
بهتر بود تو اوّل مشقهایت را (———————————).
باید تو اوّل مشقهایت را (———————————).
۴. بهتر است اوّل از مادرت (———————————). < پرسیدن - پرس >
بهتر بود اوّل از مادرت (———————————).
باید اوّل از مادرت (———————————).
۵. بهتر است امشب ما شام در بیرون (———————————). < خوردن - خور >
بهتر بود امشب ما شام در بیرون (———————————).
باید امشب ما شام در بیرون (———————————).
۶. بهتر است تو این را با رنگِ مشکی (———————————).< کشیدن - کش >
بهتر بود تو این را با رنگِ مشکی (———————————).
باید تو این را با رنگِ مشکی (———————————).
۷. بهتر است امشب سارا در خانه (———————————).< ماندن - مان >
بهتر بود سارا در خانه (———————————).
باید سارا در خانه (———————————).
تمرین ۸
[編集]مثال: من امشب ممکن است دیر (برگردم). < برگشتن >
۱. تو باید تا روز سه شنبه آن پول را به من (———————————).< رساندن>
۲. سارا باید ساعت نه دارویش را (———————————). < خوردن>
۳ شما باید تا ساعتِ نه به هتل (———————————). < برگشتن>
۴. من روزِ جمعه باید به کلاسِ فارسی (———————————). < رفتن>
۵. ما باید به زبانِ فارسی با آنها (———————————). < حرف زدن >
۶ دخترم باید روزی چند ساعت در خانه مشق (———————————).< نوشتن >
۷. شما باید این کلمهها را تا هفتهٔ دیگر (———————————). < یاد گرفتن >
۸. من امروز باید در خانه (———————————). < بودن >
گفتگو
[編集]شایان :امشب شادی و دوستش از ژاپن میآیند. ما باید با مادرم به دنبالِ آنها به فرودگاه برویم.
مینو :سارا با ما به فرودگاه نمیآید؟
شایان : نه، تویِ ماشین جا نمیشویم. او در خانه میماند.
مینو :تو امشب ساعتِ چند بر میگردی؟
شایان : من امشب ممکن است شام در بیرون بخورم. شاید حدودِ ساعتِ ده بر گردم.
مینو : ساعتِ ده دیر نمیشود؟
شایان : نه، دیر نیست. آنها حدودِ ساعتِ دوازدهِ شب میرسند.
مینو :خیلی خُب. شایان جان، لطفاً من را با ماشینت به دانشگاه برسان.
شایان :چرا امروز با تاکسی نمیروی؟
مینو : امروز نباید به کلاس دیر برسم. امتحان داریم. باید قبل از ساعتِ نه در دانشگاه باشم.
شایان : ساعتِ نه من باید یک مهمانِ خارجی را در شرکت ببینم. تو با تاکسی تلفنی برو.
مینو :خیلی خوُب. چارهای نیست. شاید کمی دیر بشود. من لباسهایم را عوض میکنم. تو به آژانس تلفن بکن.
شایان : چشم، من الان تلفن میکنم.
*گفتگوی درس ۱۴ را بخوانید و به سؤالهای زیر جواب بدهید.
۱. امشب مینو و شایان باید به کجا بروند؟
۲. مینو با چه به دانشگاه میرود؟
۳. چرا شایان مینو را نمیرساند؟
۴. کی به آژانس تلفن میکند؟
۵. امشب چند نفر به فرودگاه به دنبالِ شادی و دوستش میروند؟
۶. شادی و دوستش چه ساعتی به فرودگاه میرسند؟
پاسخ پرسشها
[編集]تمرین ۱ - سؤال ۱. (بخری) ۲. (بخرید) ۳. (بخرند) ۴. (بخرم) ۵. () ۶. (بخرد)
تمرین ۲ - سؤال ۱. (باشم) ۲. (منتظر باشیم) ۳. (بنویسم) ۴. (بخورم) ۵. (بکشم) ۶. (بکشم)
تمرین ۳ - سؤال ۱. (بنویسم) ۲. (برسانم) ۳. (ببینم) ۴. (عکس بگیرم) ۵. (عوض بکنم) ۶. (بگیری) ۷. (یاد بگیرید) ۸. (بخرم)
تمرین ۴ - سؤال ۱. (بکشد) ۲. (بیاید) ۳. (بنویسد) ۴. (بگوید) ۵. (عکس بگیرد)
تمرین ۵ - سؤال ۱. (درس بخوانم) ۲. (بروم) ۳. (برگردم) ۴. (ببینم) ۵. (درست بکنم)
تمرین ۶ - سؤال ۱. (میرسیم - نرسیم - برسیم) ۲. (بازی میکنی - بازی نکنم - بازی بکنم) ۳. (میروید - نرویم - برویم) ۴. (بر میگردی - بر نگردم - بر گردم) ۵. (میآید - نیاید - بیاید)
تمرین ۷ - سؤال ۱. (بگویم - میگفتم - میگفتم) ۲. (انتخاب کنی - انتخاب میکردی - انتخاب میکردی) ۳. (بنویسی - مینوشتی - مینوشتی) ۴. (بپرسی - میپرسیدی- میپرسیدی) ۵. (بخوریم - میخوردیم - میخوردیم) ۶. (بکشی - میکشیدی - میکشید) ۷. (بماند - میماند - میماند)
تمرین ۸ - سؤال ۱. (برسانی) ۲. (بخورد) ۳. (برگردید) ۴. (بروم) ۵. (بنویسید) ۶. (یاد بگیرید) ۷. (باشم)
کلمه هایِ تازه
[編集]رِسیدَن / رِسید / رِس
کِشیدَن / کِشید / کِش
فَهمیدَن / فَهمید / فَهم
پُرسیدَن / پُرسید / پُرس
ماندَن / ماند / مان
- آژانس:āzhāns :旅行代理店、タクシー会社
- اُتُوبوس:otobūs :バス
- اِنتِخاب کَردَن(را):entekhāb kardan :選ぶ
- بازی:bāzī:遊び、ゲーム、試合
- بازی کَردَن( با ) :bāzī kardan :遊ぶ、試合などをする、演じる
- بانک :bānk :銀行
- بایَد :bāyad :しなければならない
- پُرسیدَن(اَز - را):porsīdan :質問する
- تاکسی تِلِفُنی:tāksī telefonī:ハイヤー
- جِلویِ:jelow-ye :~の前で、に
- چارِه :chāre :工面、治療
- چارِهای نیست:chāreī nīst :仕方ない、しょうがない
- چَشم:chashm :かしこまりました
- حُدودِ:hodūd-e :大体、おおよそ
- خیلی خُب:kheilī khob :それは結構、ok
- دایرِه :dāyere :円、輪
- دُنبالِ(بِه- اَز - در):donbāl-e :の後に、の後から、尾
- دُنبالِ - رَفتَن:donbāl-e - - - ra:tan :追いかける、迎えにいく
- دُوبارِه:do bāre:再び
- دوربین:dūrbīn :望遠鏡、カメラ
- پُرسیدَن(اَز - را):porsīdan :質問する
- سیگار کِشیدَن:sīgār keshīdan :たばこを 吸
- شادی :shādī:嬉さ (女の名前)
- شایَد:shāyad :~かもしれない
- عَکس گِرِفتَن(اَز):ʿaks gereftan :写真を 撮る
- عَوَض کَردَن( را - با ):avaz kardan :交換する、換える
- فَهمیدَن(را):fahmīdan : わかる、理解する
- قَبل اَز:qabl az :~の前に(時間)
- قَدیمی :qadīmī:昔の、古い、古代の
- کِشیدَن (را):keshīdan / kashīdan :(絵、線、物、人)引く、描く
- ماندَن(در):māndan :残る、滞在する、取り残される
- مَشق :mashq :宿題
- مُمکِن اَست:momken ast :多分、おそらく、かもしれない
- نَبایَد :nabāyad :してはならない
- نَقشِه :naqshe :地図