コンテンツにスキップ

ペルシア語/第22課

出典: フリー教科書『ウィキブックス(Wikibooks)』

Under construction

ペルシア語

テスト 15~21課 | 第22課| 第23課 |



(۲۲‬) آموزِشِ زَبانِ فارسی

第22課

条件文(仮定法)(جُملِه هایِ شَرطی)

条件文には二種類がある

I.不可能な条件の表現

条件の時制には過去完了形、過去進行形を用います。

条件節:過去完了形、過去進行形、結びの節:過去完了形、過去進行形

اَگَر بِه مَن (می گُفتی/ گُفتِه بودی)، اِمروز بِه فُرودگاه (می رَفتَم/ رَفتِه بودَم.) 「もし私に言ってくれれば、今日空港に行ったのに。」 (もはや空港に行くことは不可能)

اَگَر (agar) は省略されることがあります。

بِه مَن می گُفتی، اِمروز بِه فُرودگاه می رَفتَم

داشَتن - بودَن の過去完了形、過去進行形は、過去形と同じ形で表す。

اَگَر پول داشتَم، آن خانِه را می خَریدَم.「もしお金があれば、あの家をかったのに。」

اَگَر مُواظِب بودی، کیفَت را نِمی دُزدیدند. 「注意すれば、あなたの鞄は盗まれなかったのに。」

動詞が否定の場合は結果は肯定の意味となる。

اَگَر با او اِزدِواج نِمی کَردَم، این قَدر خُوشبَخت نِمی شُدَم. 「もし彼女と結婚しなかったら、こんなに幸せにならなかった。」 (この場合は幸せにならないことは現在不可能である。)

II.可能な条件の表現

主に用いられる形は

1.条件節は現在形で、結び節は仮定法(動詞は仮説法現在)

اَگَر تِلِویزیون را نِگاه نِمی کُنی، مَن تِلِویزیون را خاموش بُکُنَم؟ 「もしテレビを見なければ、私はテレビを消しましょうか?」

  • داشتَن (dāshtan:もっている)の現在形は(می - نِمی)が不要です。

اَگَر اِمروز وَقت داری، می خواهَم هَمدیگَر را ببینیم.

「もし今日時間があったら、お互いに会いましょう。」

ネ靠貘(būdan:いる) の現在形は:

هَستَم، هَستی، هَست (اَست)، هَستیم، هَستید، هَستنَد

اَگَر خَستِه هَستی، کَمی اِستِراحَت بِکُنیم.

「もしも、あなたが疲れたら、ちょっと休みましょう。」

2.条件節は現在形で、結び節は命令形

اَگَر بیرون می رَوی، مَن را هَم با ماشینَت تا ایستگاه بِرِسان.

「もし出かけるのなら、私もあなたの車で駅まで連れていってください。」

3.条件節は仮定法で、結び節は現在形

اَگَر بیشتَر تَمرین بُکُنی، حَتماً یاد می گیری. 「もっと練習したらきっと覚える。」

  • بودَن の仮定法:

باشَم، باشی، باشَد، باشیم، باشید، باشَندです。

  • داشتَن の仮定法:

داشتِه باشَم، داشتِه باشی، داشتِه باشَد، داشتِه باشیم، داشتِه باشید، داشتِه باشَند

4.現在形の代わり過去形を用いられることあります。

اَگَر خانُم رِضایی را دیدی، سَلام مَن را بِه ایشان بِرِسان.

「もしもレザーイさんを会ったら、私からよろしく伝えてください。」

  • もちろん条件節と条件結び節の並び方はこれに限定されません。

وَگَرنَه ( va gar na ) は「さもないと」の意味を表す。

زود باش، وَگَرنِه بِه فیلم نِمی رسیم.

「早くしなさい、さもないと映画に間に合いません。」

مَگَر (magar) の用法

1.人に何かを認めてもらいたい場合

فارسیِ مَن بِه تازِگی خیلی بِهتر شُده، مَگَر نَه؟

「私のペルシア語は最近上達したでしょ?」

2.本当は答えを知っていても、人に何かを指摘する場合

مَگَر مَن بَچّه هَستَم!؟ 「私は子供じゃない!」

3.質問しながら、疑問や驚きの気持ちを表す「まさか」

مَگَر تُو اِمروز چِقَدر خَرج کَردی!؟ 「まさかあなたは今日幾らお金使ったか?!」

4.مَگَر اینکِه (magar īnke ):条件を言う

مَن این را قَبول نِمی کُنَم مَگَر اینکِه پولَش را اَز مَن بِگیرید.

「お金をもらわないと、私はこれを受け取れません。」

5. مَگَراینکِه - وَگَرنَه (وَاِلّا - دَر غیرِ اینصورت) (magar īnke - va gar na )「もし~でなければ、~をのぞいで、さもないと」

مَگَر اینکِه اَز یِک هَفتِه قَبل رِزِرو بُکُنی وَگَرنَه آن هُتِل اُتاقِ خالی نَدارَد.

「一週間前に予約しなければ、あのホテルには空室がありません。」

نِمونِهٔ‮ ‬جملِه

[編集]

اگر با ماشین تا آنجا برویم چند دقیقه طول می‌کشد؟

もしも、そこまで自動車で行けば、何分かかりますか。

‬اگر به پستخانه می‌روی این نامه را هم برایِ‮ ‬من پست بکن‮.

‬ もしも、郵便局に行くなら、この手紙も投函して下さい。

‬اگر به تهران آمدید حتماً‮ ‬به منزلِ‮ ‬ما تشریف بیاورید‮.

もしも、テヘランに来たら、必ず私の家においで下さい。

‬اگر هفتهٔ‮ ‬پیش به من می‌گفتید برایِ‮ ‬شما رزرو می‌کردم‮.

もしも先週私に言ってくれれば、あなたのために予約したのに。

باید الان بنویسم وگرنه من فراموش می‌کنم‮.

今書かなくてなりません、さもないと(私は)忘れてしまいます。


تمرین ۱

[編集]

اگر‮ ‬‭+‬‮ ‬حالِ‮ ‬التزامی‮ ‬‭+‬‮ ‬حالِ‮ ‬اخباری

مثال‮: ‬اگر با اتوبوس به اصفهان برویم، چقد‮(‬‭ ر‬طول می‌کشد‮)‬؟ ‮<‬طول کشیدن‮>

‮۱. ‬اگر شما برایِ‮ ‬من نامه بفرستید، من حتماً‮ (———————————). ‬ ‮<‬جواب دادن‮>

‮۲. ‬اگر با یک ایرانی آشنا بشوی، فارسی ات بهتر‮ (———————————). ‬ ‮<‬شدن‮>

‮۳. ‬اگر بیشتر تمرین بکنی، حتماً‮ (———————————). ‬ ‮<‬یاد گرفتن‮ >

‮۴. ‬در صورتیکه برنامه عوض بشود، من به شما‮ (———————————). ‬ ‮< ‬خبر دادن‮ >

‮۵. ‬اگر آنجا جا نداشته باشد، من به یک هتلِ‮ ‬دیگر‮ (———————————). ‬ ‮< ‬رفتن‮ >

۶. ‬اگر شما اجازه بدهید، من یک‮ (———————————). ‬ ‮< ‬سیگار کشیدن‮ >

‮۷. ‬اگر قیمتِ‮ ‬آن ارزان باشد، من‮ (———————————). ‬ ‮< ‬خریدن‮ >

‮۸. ‬اگر شما اجازه بدهید، من کم‌کم‮ (———————————). ‬ ‮< ‬مرخص شدن‮ >

۹. ‬اگر فردا باران نیاید، من به کوه‮ (———————————). ‬ ‮< ‬رفتن‮ >

‬۱۰. حتّی اگر فردا باران ببارد، برنامه‮ (———————————). ‬ ‮< ‬عوض شدن‮ >

‮۱۱. ‬به شرطی که در امتحان قبول بشوی، برایت من آن را‮ (———————————). ‬ ‮< ‬خریدن‮ >

تمرین‮ ۲

[編集]

اگر‮ ‬‭+‬‮ ‬حالِ‮ ‬اخباری‮ ‬‭+‬‮ ‬امری

مثال‮: ‬اگر به پستخانه می‌روی این نامه را هم برایِ‮ ‬من‮ (‬پست بکن‮). ‬ ‮<‬پست کردن‮ >

۱‮. ‬اگر تلویزیون را نگاه نمی‌کنی تلویزیون را‮ (———————————). ‬ ‮< ‬خاموش کردن‮ >

۲‮. ‬اگر به نانوایی می‌روی برایِ‮ ‬من هم نان‮ (———————————). ‬ ‮< ‬خریدن‮ >

۳‮. ‬اگر وقت داری این را برایِ‮ ‬من‮ (———————————). ‬ ‮< ‬ترجمه کردن‮ >

۴‮. ‬اگر فریبا را امروز می‌بینی این نامه را به او‮ (———————————). ‬ ‮< ‬دادن‮ >‬

۵‮. ‬اگر کسی سؤال دارد‮ (———————————). ‬ ‮< ‬پرسیدن‮ >

۶‮. ‬اگر برایِ‮ ‬شما زحمت نیست من را تا ایستگاهِ‮ ‬قطار‮ (———————————). ‬ ‮< ‬رساندن‮ >

۷‮. ‬اگر اینجا گرم است تو کولر را‮ (———————————). ‬ ‮< ‬روشن کردن‮ >

تمرین‮ ۳

[編集]

اگر‮ ‬‭+‬‮ ‬حالِ‮ ‬اخباری‮ ‬‭+‬حالِ‮ ‬التزامی

مثال‮: ‬اگر چای میل دارید من برایتان چای‮ (‬بیاورم‮). ‬ ‮< ‬آوردن‮ >

۱‮. ‬اگر به اندازه نیست من می‌توانم آن را‮ (———————————). ‬ ‮< ‬عوض کردن‮ >‬

۲‮. ‬اگر آدرسِ‮ ‬هتل را بلد نیستی من از شرکت‮ (———————————). ‬ ‮< ‬پرسیدن‮ >

۳‮. ‬اگر تشنه هستی من آب برایت‮ (———————————). ‬ ‮< ‬آوردن‮ >

۴‮. ‬اگر گرسنه هستی من‮ ‬غذا برایت‮ (———————————). ‬ ‮< ‬درست کردن‮ >

۵‮. ‬اگر تو هفتهٔ ‬دیگر وقت داری با هم به‮ (———————————). ‬ ‮< ‬مسافرت رفتن‮ >

۶‮. ‬اگر مینا وقت ندارد من بجایِ‮ ‬او می‌توانم این کار را‮ (———————————). ‬ ‮< ‬انجام دادن‮ >

۷‮. ‬اگر سرت هنوز درد می‌کند، ‮ ‬با هم به دکتر‮ (———————————). ‬ ‮< ‬رفتن‮>‬

تمرین‮ ۴

[編集]

اگر‮ ‬‭+‬‮ ‬فعلِ‮ ‬ماضی ساده به معنیِ‭ ‬حالِ‮ ‬اخباری‮ ‬‭+‬حالِ‮ ‬اخباری

مثال‮: ‬اگر در ایران آقایِ‮ سینایی را دیدی لطفاً‮ ‬سلامِ‮ ‬من را برسان‮.

باشد‮. ‬اگر ایشان را دیدم سلامِ‮‬ ‬شما را‮ (‬می‌رسانم‮).

۱. ‬اگر چیزی لازم داشتی به من بگو‮.

باشد، اگر چیزی لازم داشتم به شما‮ (———————————).

۲. ‬اگر وقت داشتی خانه را تمیز بکن‮.

باشد، اگر وقت داشتم خانه را‮ (———————————).

۳. ‬اگر مینا را در دانشگاه دیدی او را هم به مهمانی دعوت بکن‮.

باشد، ‬اگر مینا را دیدم او را‮ (———————————).

۴. ‬در صورتیکه کاری داشتید به شرکتِ‮ ‬ما تلفن کنید‮.

باشد، ‮اگر کاری داشتیم به آنجا‮ (———————————).

۵. ‬اگر هواپیما جا نداشت با اتوبوس به آنجا برو‮.

باشد، اگر هواپیما پر بود با اتوبوس به آنجا‮ (———————————).

۶. ‬اگر نتیجه معلوم شد به من هم خبر بده‮.

باشد، اگر نتیجه را فهمیدم به تو هم‮ (———————————).

تمرین‮ ۵

[編集]

اگر‮ ‬گذشته دور‮ ‬‭/‬‮ ‬گذشته استمراری‮ ‬‭+‬‮ ‬گذشته دور‮ ‬‭/‬‮ ‬گذشته استمراری

مثال‮: ‬اگر با تاکسی تلفنی‮ (‬می‌رفتیم‮)، ‬زودتر می‌رسیدیم‮.

اگر با تاکسی تلفنی‮ (‬رفته بودیم‮)، ‬زودتر می‌رسیدیم‮.

‮۱. ‬اگر یک دقیقه زودتر به ایستگاه‮ (‬‭ ‬می‌رسیدیم‮)، ‬سوارِ‮ ‬قطار می‌شدیم‮.

اگر یک دقیقه زودتر به ایستگاه‮ (———————————)، ‬سوارِ‮ ‬قطار می‌شدیم‮.

‮۲. ‬اگر با او‮ (‬ازدواج می‌کردم‮)، خوشبخت می‌شدم. ‬‭

‬اگر با او‮ (———————————) ‬خوشبخت می‌شدم‮.

‮۳. ‬اگر امروز‮ (‬باران نمی‌آمد‮) ‬ما به دریا می‌رفتیم‮.

اگر امروز باران‮ (———————————) ‬ما به دریا می‌رفتیم‮.

‮۴. ‬اگر به من‮ (‬می‌گفتید‮) ‬من هم به فرودگاه می‌آمدم‮.

اگر به من‮ (———————————) ‬من هم به فرودگاه می‌آمدم‮.

‮۵. ‬اگر دیروز به هتل‮ (‬‭ ‬تلفن می‌کردید‮) ‬اتاقِ‮ ‬خالی داشتیم‮.

اگر دیروز به هتل‮ (———————————) ‬اتاقِ‮ ‬خالی داشتیم‮.

‮۶. ‬اگر درسَت را‮ (‬ادامه می‌دادی‮) ‬الان پزشک بودی‮.

اگر درسَت را‮ (———————————) ‬الان پزشک بودی‮. ‬

تمرین‮ ۶

[編集]

حالِ‮ ‬التزامی‮ ‬‭+‬‮ ‬وگرنه‮ ‬‭+‬‮ ‬حالِ‮ ‬اخباری

مثال‮: ‬باید درسَت را ادامه بدهی وگرنه در زندگی‮ (‬موفّق نمی‌شوی‮). ‬ ‮< ‬موفّق شدن‮ >

۱. ‬باید تندتر بدویم وگرنه ما به قطار‮ (———————————). ‬ ‮<‬‭ ‬رسیدن‮ >

۲. ‬خیلی باید درس بخوانم وگرنه من در دانشگاه‮ (———————————). ‬ ‮< ‬قبول شدن‮ >

۳. ‬باید عجله بکنیم وگرنه ما به فیلم‮ (———————————). ‬ ‮< ‬رسیدن‮ >

۴. ‬باید تمرین بکنید وگرنه شما‮ (———————————). ‬ ‮< ‬یاد گرفتن‮ >

۵. ‬باید چند روز قبل رزرو بکنید وگرنه آنجا اتاقِ‮ ‬خالی‮ (———————————). ‬ ‮< ‬داشتن‮ >

۶. ‬باید پولش را بگیرید وگرنه من‮ (———————————). ‬ ‮< ‬قبول کردن‮ >

تمرین‮ ‬۷

[編集]

مثال‮: ‬معنیِ‮ ‬کلمهٔ‮ < ‬مگر‮ > ‬در کدامیک از جمله هایِ‮ ‬الف و ب، ‬هم‌معنی جملهٔ‮ ‬نمونه است؟

مثال‮: ‬من فردا به کوه نمی‌روم، ‮ ‬مگر اینکه تو هم بیایی‮.

×الف‮. ‬من هم همین را گفتم‬، ‮ ‬مگر نه؟

○ب‮. ‬من معمولاً‮ ‬درس نمی‌خوانم، ‮ ‬مگر اینکه وقتِ‮ ‬امتحان باشد‮.

نمونهٔ‮ ‬۱‮. ‬هنوز خیلی زود است‮. ‬چرا اینقدر تند راه می‌روی؟ مگر عجله داری!؟

الف‮. ‬مگر تو خودت خودکار نداری!؟ چرا مالِ‮ ‬من را همیشه استفاده می‌کنی؟

ب‮. ‬مگر اینکه ماشین را بفروشیم، ‬وگرنه نمی‌توانیم خرجِ‮ ‬بیمارستان را بدهیم‮. ‬

نمونهٔ‮ ‬۲‮. ‬من قبول نمی‌کنم، ‬مگر اینکه نصفِ‮ ‬آن پول را امروز به من بدهید‮.

الف‮. ‬مگر خودت دیروز قبول نکردی؟ پس چرا الان می‌گویی نه؟

ب‮. ‬هیچ‌کس در‮ ‬خارج از ایران خانه نمی‌خرد، ‬مگر اینکه خیلی پولدار باشد.

نمونهٔ ‬۳‮. ‬مگر اینکه خودت این را بخوانی، ‬وگرنه هیچ‌کس نمی‌تواند خطّ‮ ‬تو را بخواند‮.

الف‮. ‬چرا حرف مادرت را قبول نمی‌کنی؟ مگر من دشمنِ‮ ‬تو هستم!؟

ب‮. ‬مگر اینکه این ماه خیلی کم خرج کنیم، ‬وگرنه نمی‌توانیم به دریا برویم‮.

نمونهٔ ‬۴‮. ‬مگر صدای من را نمی‌شنوی؟ پس چرا جواب نمی‌دهی!؟

الف‮. ‬مگر امروز در دانشگاه امتحان نداری؟ پس چرا خوابیدی!؟

ب‮. ‬مگر اینکه پول لازم داشته باشی، ‬وگرنه تو به من تلفن نمی‌کنی‮.

تمرین‮ ‬‬۸

[編集]

مثال‮: ‬من می‌خواهم فردا به شمال بروم البتّه اگر باران‮ (‬نبارد‮). < ‬باریدن‮ >

‮۱. ‬من می‌خواهم با او ازدواج بکنم البتّه در صورتیکه شما‮ (———————————). ‬ ‮< ‬اجازه دادن‮ >

‮۲ ‬روزِ‮ ‬جمعه بازی انجام می‌شود البتّه اگر باران‮ (———————————). < ‬باریدن‮ >

‮۳. ‬ما می‌خواهم درسم را ادامه بدهم البتّه اگر پدرم خرجِ‮ ‬دانشگاه را‮ ‬‮(———————————). < ‬قبول کردن‮ >

‮۴. ‬شما می‌توانید فارسی را خوب یاد بگیرید البتّه اگر بعد از کلاس خوب‮ ‬‮(———————————). < ‬تمرین کردن >

‮۵. ‬ما می‌توانیم آن ساختمان را بخریم البتّه اگر ماشینمان را هم‮ (———————————). ‬ ‮< ‬فروختن‮ >

تمرین‮ ۹

[編集]

داخلِ‮ ‬پرانتز را با شکلِ‮ ‬مناسبِ‮ ‬فعل پر کنید‮.

مثال‮: ‬خانمِ سینایی را اگر دیدید سلامِ‮ ‬من را به ایشان‮ (‬برسانید‮).<‬‭ ‬رساندن‮ >

‮۱. ‬فردا اگر صبح زود بیدار شدی من را هم‮ (———————————).<‬‭ ‬بیدار کردن‮ >

‮۲. ‬اگر متوجّه نشدی من باز‮ (———————————). ‬ ‮<‬‭ ‬توضیح دادن‮ >

‮۳. ‬اگر به تهران آمدید حتماً‮ ‬به منزل ما‮ (———————————).< ‬تشریف آوردن‮ >

‮۴. ‬فردا اگر هوا خوب بود با هم به دریا‮ (———————————). ‬ ‮<‬‭ ‬رفتن‮ >

‮۵. ‬اگر کمک لازم داشتی به من‮ (———————————). ‬ ‮<‬‭ ‬گفتن‮ >

‮۶. ‬اگر معلوم شد به من هم‮ (———————————). ‬ ‮<‬‭ ‬خبر دادن‮ >

تمرین ۱۰‮

[編集]

مثال ۱: ‬اگر نتیجهٔ‮ ‬امتحان را فهمیدم من به تو‮ (‬تلفن می‌کنم‮). < ‬تلفن کردن‮ >

مثال ۲: ‬اگر با من کار داشتی من امروز تا ساعتِ‮ ‬سه در شرکت‮ (‬هستم‮). ‬ ‮<‬‭ ‬بودن‮ >‮

‮۱. ‬اگر هواپیما جا نداشت ما با اتوبوس‮ (———————————). ‬ ‮< ‬رفتن‮ >

‮۲. ‬اگر تا یکساعت دیگر او را به بیمارستان نرسانید او‮ (———————————). ‬ ‮< ‬مردن‮ >‮

‮۳. ‬در صورتیکه برنامه عوض شد ما به شما‮ (———————————). ‬ ‮< ‬خبر دادن‮ >‮

‮۴. ‬اگر او را دیدم به او‮ (———————————). ‬ ‮< ‬گفتن‮ >

‮۵. ‬اگر متوجّه نشدید من دوباره‮ (———————————). ‬ ‮< ‬توضیح دادن>

گفتگو

[編集]

یومیکُو ‮: ‬اگر با اتوبوس به اصفهان بروم چند ساعت طول می‌کشد؟

شادی ‮: ‬مگر می‌خواهی به اصفهان بروی!؟

یومیکُو ‮: ‬بله، ‮ ‬روزِ‮ ‬جمعه می‌خواهم به اصفهان بروم‮.

شادی ‮: ‬حدودِ‮ ‬پنج ساعت و نیم طول می‌کشد‮.

یومیکُو ‮: ‬شادی جان، ‮ ‬اگر برایت زحمت نیست به هتل تلفن بکن و یک اتاق‮ ‬ برایِ‮ ‬من رزرو بکن‮.

شادی ‮: ‬چرا خودت صحبت نمی‌کنی؟ ‮! ‬مگر تو خودت فارسی بلد نیستی!؟

یومیکُو ‮:‬چرا بلدم ولی تا حالا اتاقِ‮ ‬هتل رزرو نکرده‌ام‮. ‬اگر از من چیزی‮ ‬ بپرسند نمی‌توانم خوب جواب بدهم‮.

شادی ‮: ‬به کدام هتل می‌خواهی بروی؟

یومیکُو ‮: ‬به هتلِ‮ ‬عَبّاسی‮.

شادی ‮: ‬معمولاً‮ ‬آن هتل خیلی شلوغ‮ ‬است‮. ‬اگر زودتر گفته بودی من برایت رزرو‮ ‬می‌کردم‮.

یومیکُو ‮: ‬عیبی ندارد‮. ‬اگر اتاقِ‮ ‬خالی نداشت به یک هتلِ‮ ‬دیگر می‌روم‮.

پاسخ پرسش‌ها

[編集]

تمرین ۱ - سؤال ۱. (جواب می‌دهم) ۲. (می‌شود) ۳. (یاد می‌گیری) ۴. (خبر می‌دهم) ۵. (می‌روم) ۶. (سیگار می‌کشم) ۷. (می‌خرم) ۸. (مرخص می‌شوم) ۹. (می‌روم) ۱۰. (عوض نمی‌شود) ۱۱. (می‌خرم)

تمرین ۲ - سؤال ۱. (خاموش کن) ۲. (بخر) ۳. (ترجمه کن) ۴. (بده) ۵. (بپرسید) ۶. (برسانید) ۷. (روشن بکن)

تمرین ۳ - سؤال ۱. (عوض کنم) ۲. (بپرسیدم) ۳. (بیاورم) ۴. (درست بکنم) ۵. (مسافرت برویم) ۶. (انجام بدهم) ۷. (برویم)

تمرین ۴ - سؤال ۱. (می‌گویم) ۲. (تمیز می‌کنم) ۳. (دعوت می‌کنم) ۴. (تلفن می‌کنم) ۵. (می‌روم) ۶. (خبر می‌دهم)

تمرین ۵ - سؤال ۱. (رسیده بودیم) ۲. (ازدواج کرده بودم) ۳. (باران نیامده بود) ۴. (گفته بودید) ۵. (تلفن کرده بودید) ۶. (ادامه داده بودی)

تمرین ۶ - سؤال ۱. (نمی‌رسیم) ۲. (قبول نمی‌شوم) ۳. (نمی‌رسیم) ۴. (یاد نمی‌گیرید) ۵. (ندارد) ۶. (قبول نمی‌کنم)

تمرین ۷ - سؤال ۱. (الف) ۲. (ب) ۳. (ب) ۴. (الف)

تمرین ۸ - سؤال ۱. (اجازه بدهید) ۲. (نبارد) ۳. (قبول بکند) ۴. (تمرین کنید) ۵. (بفروشیم)

تمرین ۹ - سؤال ۱. (می‌رویم) ۲. (می‌میرد) ۳. (خبر می‌دهیم) ۴. (می‌گویم) ۵. (توضیح می‌دهم)


کلمه هایِ تازه

[編集]

باریدَن / بارید / بار

  • اِجازِه دادَن‮( ‬بِه‮ )‬:ejāze dādan‮ ‬:許可する
  • اَگَر:agar‮ ‬: もしも
  • اَگَر زَحمَت نیست ‮‬: agar zahmat n‮ī‬st‮ ‬:もしご迷惑でなければ
  • باران آمَدَن‬:bārān‭ ‬āmadan‮ ‬:雨が降る
  • پُر‮(‬اَز‮)‬ ‬:por‮ ‬‭(‬az‭)‬‮ ‬:いっぱいの、満ちた
  • باریدَن‮(‬اَز‮)‬‮‬:bār‮ī‬dan‮ ‬:(雨、雪などが)降る ‬
  • بِه شَرطی کِه‬:be shartī ‬ke‮ ‬:という条件で
  • پُست کَردَن‮(‬را‮)‬:post kardan‮ ‬:投函する
  • پُستخانِه:postkhāne‮ ‬:郵便局
  • تَشریف آوَردَن‮(‬بِه‮)‬‬:tashrīf‭ ‬āvarvdan‮ ‬:いらっしゃる
  • خالی‮‬:khāl‮ī‬:からの、あいた、空席の
  • خاموش کَردَن‮(‬را‮)‬‬:khām‮ū‬sh kardan‮ ‬:消す
  • خَبَر ‬:khabar‮ ‬:情報、ニュース
  • خَبَر دادَن‮(‬را‮- ‬بِه‮)‬‮‬:khabar‭ ‬dādan‮ ‬:知らせる
  • دَرصورَتیکِه:dar suratī ‬ke‬:~の場合は、~にもかかわらず
  • دَریا‮‬:daryā:海
  • رِزِرو کَردَن‮(‬را‮)‬:rezerv kardan‮ ‬:予約する
  • روشَن کَردَن‮(‬را‮)‬:roushan kardan‮ ‬:(火、機械 を )付ける、を 明らかにする
  • عَجَلِه داشتَن‬:ʿajale‭ ‬dāshtan:急ぐ
  • عَجَلِه کَردَن‬:ʿajale‭ ‬kardan:急ぐ
  • عیبی نَدارد ‬:e‮ī‬b‮ī‬nadārad‮ ‬:かまいません、気にするな‬
  • قَبول کَردَن‮(‬را‮)‬:qab‮ū‬l kardan‮ ‬:認める、受け入れる
  • کولِر‬‮ ‬:k‮ū‬ler‮ ‬:クーラー
  • لازِم داشتَن‮( ‬را‮ )‬‬:lāzem dāshtan‮ ‬:必要である
  • مُرَخَص شُدَن‮( ‬اَز‮ )‬‬:morakhas shodan‮ ‬:出する、退院する
  • مَعلوم ‬:maʿl‮ū‬m‮ ‬:明らかに
  • مَگَر‮‬:magar‮ ‬:除いて、まさか、とは
  • مَگَر اینکِه ‬:magar ī‬nke‮ ‬:もし 、でなければ
  • میل داشتَن ‬:meil dāshtan‮ ‬:望む
  • ‬نَتیجِه ‬:nat‮ī‬je‮ ‬:結果、結末、効果
  • وَگَرنَه‬:vagarna‮ ‬:さもなければ