ペルシア語/第18課
Under construction
ペルシア語 |
---|
(۱۸) آموزِشِ زَبانِ فارسی
第18課
過去分詞 (صفَتِ مَفعولی)
過去分詞は過去根に「ه 」 -e をつけると、規則的にできる。
شُستَن - شُست + ه = شُستِه
پُختَن - پُخت + ه = پُختِه
過去分詞の用法
1.形容詞として
「 洗ってない果物 」 میوِۀ نَشُستِه
「 こわえれたコップ 」 لیوانِ شِکَستِه
「 去年 」 سالِ گُذَشتِه
2.名詞として
「 彼が書いたもの」 نِوشتِه های او
「 私が言ったこと 」 گُفتِۀ مَن
「 人々が願ったこと」 خواستِۀ مَردُم
3.動昨の接続は過去形、現在形、仮定法、未来法、命令のとき(~して)の意味を表す。この場合普段は وは用いられません。
فِعل را بِه صورَتَ مُناسِب تَغییر دادِه، داخلِ پَرانتِز را با آن پُر کُنید. 「動詞をふさわしい形に変化させて、括弧の中に記入してください。」
4.副詞として
مَردُمِ ژاپُن در داخِلِ قطار حَتّی می توانَند ایستادِه بِخوابَند. 「日本人は電車の中で立ったままでさえも眠ることができる。」
現在完了形 (زَمانِ ماضیِ نَقلی یا گُذَشتِه نَقلی)
現在完了形は過去分詞と人称語尾(-am、-ī、-ast 、-īm、-īd、-and)になります。
過去分詞 اَم + نِشَستِه (-am)= نِشَستِه اَم
過去分詞 ای + نِشَستِه (-ī) =نِشَستِه ای
過去分詞 اَست + نِشَستِه (-ast)=نِشَستِه اَسا
過去分詞 ایم + نِشَستِه (-īm)=نِشَستِه ایم
過去分詞 اید + نِشَستِه (-īd)=نِشَستِه اید
過去分詞 اَند + نِشَستِه (-and)=نِشَستِه اَند
داشتَن - بودَن の過去進行形は、過去形と同じ形で表す。
現在完了形の用法
1.経験を表す。
مَن یِک بار بِه ایران رَفتِه اَم. 「私は一回イランに行ったことがある。」
2.人間の状態:前から始まって現在も続く状態。 例えば:ایستادَن، خوابیدَن، نِشَستَن
肯定
بَچّه اَلان خوابیدِه اَست. 「子供はいま眠っている。」
3.過去に起こったことの影響が現在も残っている。
پِدَرَم این خانِه را ساختِه اَست. 「私のお父さんはこの家を建てた。」
رِضا بِه خانِه بَرگَشتِه اَست. 「レザーは家に帰っています。」
4.「اَست」を省くことができます。
او اَز هَفتۀ پیش بِه مُسافِرَت رَفتِه اَست و هَنوز بَرنَگَشتِه اَست.
او اَز هَفتۀ پیش بِه مُسافِرَت رَفتِه و هَنوز بَرنَگَشتِه اَست.
او اَز هَفتۀ پیش بِه مُسافِرَت رَفتِه و هَنوز بَرنَگَشتِه.
「彼は先週から旅行に行って。まだ帰っていません。」
5.現在完了形に「شاید」をつけると「恐らく~したであろう」を意味する。
شایَد او خوابیدِه اَست. 「おそらく彼は眠っているだろう。」
否定
او حَتّی یِک بار هَم به ایران نَرَفتِه اَست. 「彼女は一回さえもイランに行ったことがない。」
رِضا هَنوز نَیامَده اَست. 「レザーまだ来ていないです。」 (待っている事まだ起こってない。)
نِمونِهٔ جملِه
[編集]سارا امروز تهِ کلاس نشسته است.
サーラーは今日従業の奥に座っています。
من هنوز غذا نخوردهام.
私はまだ食事をしていません。
شایان از ساعت شش به خانه برگشته و خوابیده.
シャーヤンは6時に家に帰って、寝ています。
من همهٔ نوشته هایِ شما را خواندهام.
私は貴方が書いたものを全部読んでいた。
یکی از نامه هایِ رسیده را برایِ شما میخوانم.
届いた手紙の一つを貴方達に読みます。
هر روز به پارک میرویم برایِ اینکه ورزش بکنیم.
毎日体操する為に公園に行きます。
تمرین ۱
[編集]ضمیر شخصی منفصل | بِن گذشته فعل دیدن + ه | فعل متصل | ماضی نقلی |
مَن | دید + ه | اَم | دیدِه اَم |
تُو | دید + ه | ای | دیدِهای |
او | دید + ه | است | دیدِه اَست |
ما | دید + ه | ایم | دیدِهایم |
شُما | دید + ه | اید | دیدِهاید |
آنها | دید + ه | اَند | دیدِه اَند |
صورتِ فعل را تغییر داده و در داخلِ پرانتز بنویسید.
مثال: شما تا حالا دانشگاهِ ما را (دیدهاید)؟ < دیدن >
۱. شما تا حالا به ایران (———————————)؟ < رفتن >
۲. ایشان یک بار به خانهٌ ما (———————————). < آمدن >
۳. من چند بار در رستوران، خورشِ بادنجان (———————————). < خوردن >
۴. من بارها این حرف را به مادر بزرگم (———————————). < گفتن >
۵. ما قبلاً هم چند بار این بازی را از آنها (———————————). < بردن >
تمرین ۲
[編集]مثال: من چمدانم را بستم. من چمدانم را از دیروز (بستهام).
۱. دوستم سالِ گذشته با یک مردِ شیرازی ازدواج کرد.
دوستم مجّرد نیست. او (———————————).
۲. دو روز پیش ماشینم خراب شد.
از دو روز پیش ماشینم (———————————).
۳. آرش چرا امروز این قدر زود به خانه برگشت؟
آرش چرا امروز این قدر زود به خانه (———————————)؟
۴. من تا دو سال نامههایش را نگه داشتم.
من هنوز هم نامههایش را (———————————).
۵. امروز مادرم دخترم را به سینما برد.
امروز مادرم دخترم را به سینما (———————————).
۶. او دانشجویِ رشتهٔ زبانِ انگلیسی بود.
چون او دانشجویِ رشتهٌ انگلیسی (———————————) میتواند خوب انگلیسی حرف بزند.
۷. آقایِ سینایی فقط بیست در صد از پول را به ما داد.
آقایِ سینایی فقط بیست در صد از پول را به ما (———————————).
۸. فیلم شروع شد.
فیلم (———————————).
۹. لباسِ دخترم کثیف شد.
لباسش کثیف (———————————).
۱۰. شادی برایِ همه سوغاتی آورد.
شادی این سوغاتیِ ناقابل را برایِ شما (———————————).
تمرین ۳
[編集]ضمیر شخصی منفصل | نَ + بِن گذشته فعل رفتن + ه | فعل متصل | منفی ماضی نقلی |
مَن | نَ + رفت + ه | اَم | نَرفتِه اَم |
تُو | نَ + رفت + ه | ای | نَرفتِهای |
او | نَ + رفت + ه | است | نَرفتِه اَست |
ما | نَ + رفت + ه | ایم | نَرفتِهایم |
شُما | نَ + رفت + ه | اید | نَرفتِهاید |
آنها | نَ + رفت + ه | اَند | نَرفتِه اَند |
مثال: ما تا حالا به شیراز (نرفتهایم). < رفتن >
۱. مادرم هنوز (———————————). < بیدار شدن >
۲. من الان نمیخوابم. چون هنوز (———————————). < حمّام کردن >
۳. نمی دانم چرا هنوز برادرم به خانه (———————————). < برگشتن >
۴. او هرگز به من (———————————). < کمک کردن >
۵. ساعت نه است. چرا فریبا هنوز به (———————————)؟ ! < سرِ کار رفتن >
۶. امروز هیچکس به من (———————————). < تلفن کردن >
۷. از سال گذشته تا حالا ما به (———————————). < مسافرت رفتن >
۸ او هرگز به من (———————————). < دروغ گفتن >
۹. همه جا را تمیز کردهام. فقط دستشویی را هنوز (———————————). < تمیز کردن >
تمرین ۴
[編集]مثال: شایان ساعت چهار از کوه برگشته است و الان خوابیده است.
شایان ساعت چهار از کوه برگشته، الان خوابیده است.
(شایان ساعت چهار از کوه برگشته و الان خوابیده است.)
۱. مادرم صبحِ زود به نانوایی رفته است و نان خریده است.
۲. او از صبح به خرید رفته است و هنوز برنگشته است.
۳. بچّه غذایش را خورده است و الان خوابیده است.
۴. شادی از صبحِ زود به سرِ کارش رفته است و هنوز برنگشته است.
۵. فریبا بیدار شده است ولی مینو هنوز بیدار نشده است.
تمرین ۵
[編集]مثال: این آهنگ هم یکی از (ساخته) هایِ استاد است. < ساختن >
۱. (———————————) هایِ او همه شان جالب هستند. < نوشتن >
۲. بهتر است (———————————) ها را فراموش کنی. < گذشتن >
۳. دو تا از لیوانها شکست. (———————————) ها را چکار کنم؟ < شکستن >
۴. این (———————————) ها را به خانهٔ آقایِ مینایی ببر. < بستن >
۵. این یکی از (———————————) هایِ کارمندان است. < خواستن >
۶. اینها (———————————) هایِ من نیست. آنها حرفهایِ من را تغییر داده و در این کتاب نوشتهاند. < گفتن >
تمرین ۶
[編集]مثال: امروز میروم بازار برایِ اینکه میوه (بخرم). < خریدن - خر >
۱. تلفن کردم بخاطرِ اینکه حالِ مادرتان را (———————————). < پرسیدن - پرس >
۲. میروم ایران برایِ اینکه خانوادهام را (———————————). < دیدن - بین>
۳. تلفن کردم برایِ اینکه از شما (———————————).< تشکّر کردن - تشکّر کُن >
۴. همهٔ پولهایم را به پسرم دادم بخاطرِ اینکه او خانه (———————————). < خریدن - خر >
۵. او همیشه به طبقهٔ بالا میرود بخاطرِ اینکه (———————————).< سیگار کشیدن >
تمرین ۷
[編集]مثال: بچّه الان میانِ اتاقش (خوابیده است). < خوابیدن >
۱. خانمم امروز برایِ شما برنجِ ژاپنی (———————————). < پختن >
۲. خانمِ هَریس آنجا (———————————). < نشستن >
۳. هنوز زود است. الان مغازه ها (———————————). < بستن >
۴. از ساعتِ هفتِ صبح او به شرکت (———————————). < آمدن >
۵. خانمِ سوزوکی به ژاپن (———————————). < برگشتن >
۶. او الان کنارِ خواهرم (———————————). < ایستادن
تمرین ۸
[編集]مثال: قاشق و چنگالهایِ (شسته) رویِ میز است. < شستن >
۱. یکی از نامه هایِ (———————————) را میخوانم. < رسیدن >
۲. او با یک دخترِ (———————————) ازدواج کرده است. < فهمیدن >
۳. در زمانهایِ (———————————) بیشترِ مردم در خانه هایشان حمّام نداشتند. < گذشتن >
۴. برایِ مهمانانِ (———————————) صندلی ببر. < ایستادن >
۵. مادربزرگم فقط چیزهایِ (———————————) میتواند بخورد. < پختن >
گفتگو
[編集] (روزِ اوّل در منزلِ شادی در تهران)
یومیکُو : صبح بخیر.
مادرِ شادی : صبح بخیر. چرا اینقدر زود بیدار شدید؟
یومیکُو : میخواستم به مادرم زنگ بزنم.
مادرِ شادی : تلفن اینجاست. بفرمائید.
یومیکُو : متشکّرم. تلفن دارم.
مادرِ شادی : راحت باشید. لطفاً تعارف نکنید.
یومیکُو : تعارف نمیکنم. خیلی ممنون.
مادرِ شادی : دیشب جایتان راحت بود؟
یومیکُو : بله، به لطفِ شما! جایم خیلی راحت بود و خوب خوابیدم.
مادرِ شادی : چه خوب میتوانید به فارسی صحبت کنید!
یومیکُو : من زبانِ فارسی را در دانشگاه یاد گرفتهام. شادی جان هم خیلی به من کمک کرده است. شادی بیدار شده است؟
مادرِ شادی : نه، شادی هنوز خوابیده است.
یومیکُو : این سوغاتی را برایِ شما و سارا خانم آوردهام. بفرمائید.
مادرِ شادی : خیلی متشکّرم. چرا زحمت کشیدید؟
یومیکُو : واقعاً ناقابل است.
مادرِ شادی : الان سارا به سرِ کارش رفته است. هدیهٌ شما را شب باز میکنم. شما میخواهید الان حمّام کنید؟
یومیکُو : نخیر، متشکّرم. من همیشه شبها به حمّام میروم. ببخشید، دستشویی کجاست؟
مادرِ شادی : لطفاً با من بیایید. من دستشویی و حمّام را به شما نشان میدهم.
پاسخ پرسشها
[編集]تمرین ۱ - سؤال ۱. (آمده) ۲. (نشسته) ۳. (خوابیده) ۴. (گذشته) ۵. (ایستاده) ۶. (پخته) ۷. (شسته) ۸. (رفته) ۹. (برگشته) ۱۰. (گفته) ۱۱. (بسته) ۱۲. (درست کرده) ۱۳. (بیدار شده) ۱۴. (نگه داشته)
تمرین ۲ - سؤال ۱. (رفتهاید) ۲. (آمدهاند) ۳. (خوردهام) ۴. (گفتهام) ۵. (بردهایم)
تمرین ۳ - سؤال ۱. (ازدواج کرده است) ۲. (خراب شده است) ۳. (برگشته است) ۴. (نگه داشتهام) ۵. (برده است) ۶. (بوده است) ۷. (داده است) ۸. (شروع شده است) ۹. (شده است) ۱۰. (آورده است)
تمرین ۴ - سؤال ۱. (بیدار نشده است) ۲. (حمّام نکردهام) ۳. (برنگشته است) ۴. (نداده است). ۵. (سرِ کار نرفته است) ۶. (تلفن نکرده است) ۷. (مسافرت نرفتهایم) ۸. (دروغ نگفته است) ۹. (نیامده است) ۱۰. (تمیز نکردهام)
تمرین ۵ - سؤال ۱. (مادرم صبحِ زود به نانوایی رفته، نان خریده است) ۲. (او از صبح به خرید رفته، هنوز برنگشته است) ۳. (بچّه غذایش را خورده، الان خوابیده است) ۴. (شادی از صبحِ زود به سرِ کارش رفته، هنوز برنگشته است) ۵. (فریبا بیدار شده ولی مینو هنوز بیدار نشده است)
تمرین ۶ - سؤال ۱. (نوشته) ۲. (گذشته) ۳. (شکسته) ۴. (بسته) ۵. (خواسته) ۶. (گفته)
تمرین ۷ -سؤال ۱. (بپرسم) ۲. (ببینم) ۳. (تشکّر کنم) ۴. (بخرد) ۵. (سیگار بکشد)
تمرین ۸ -سؤال ۱. (رسیده) ۲. (فهمیده) ۳. (گذشته) ۴. (ایستاده) ۵. (پخته)
کلمه هایِ تازه
[編集]بَستَن / بَست / بَند
پُختَن / پُخت / پَز
گُذَشتَن / گُذَشت/ گُذَر
آوَردَن / آوَرد / آوَر
ایستادَن / ایستاد / ایست
بُردَن/ بُرد / بَر
- آوَردَن( اَز - بِه - را ):āvardan :持ってくる
- اِزدِواج کَردَن(با):ezdevāj kardan :結婚する
- ایستادَن :īstādan :立つ、止まる
- بَرایِ اینکِه:barā-ye-īnke :ために、~するために、~なぜならば
- بُردَن(اَز - بِه - را):bordan :持っていく、(賭、試合)勝つ
- بَستَن(را):bastan :締める
- بَستِه :baste :小包
- بِه خاطِرِ اینکِه :be kāter-e īnke :ために、~するために、~なぜならば
- بِه لُطفِ شُما :be lotf-e shomā :(あなたの)おかげさまで
- بیدار شُدَن:bīdār shodan :起きる、起床する
- پُختَن(را) :pokhtan :煮る、炊
- تَغییر دادَن(اَز - بِه):taghyīr dādan :変える、変化する
- چِرا زَحمَت کِشیدید؟:chera zahmat keshīdīd :
- حالا :hālā:今
- دُروغ :dorūgh :嘘
- دُروغ گُفتَن( بِه ) :dorūgh goftan :嘘を つく
- راحَت:rāhat :楽な、気持ちの良い、簡単
- راحَت باشید:rāhat bāsīd :お気を楽してください
- رِشتِه:reshte :専攻、学科
- زَحمَت کِشیدَن(بَرایِ):zahmat keshīdan :骨を 折る、苦労する
- زَمان:zamān :世代、時制
- سَرِ کار رَفتَن(بِه):sar-e kār raftan :仕事に行く、出勤する
- سوغاتی :soughātī:旅行のお土産
- شُروع شُدَن:shorūʿ shodan :始まる
- صُبح بِخیر:sobh bekheir :おはよう
- صِفَت:sefat :形容詞
- صورَت :sūrat :形、顔
- فَراموش کَردَن(را):arāmūsh kardan :忘れる
- کَثیف :kasīf :汚い、不潔な
- کُمَک کَردَن(بِه):komak kardan :助ける
- گُذَشتَن( اَز ):gozashtan :(時が)すぎる、通る、越える
- نِشان دادَن(بِه):neshān dādan :見せる、示す
- هَرگِز:hargez :して~ない、これまでに、かつで